افراد فرو رفته در ماديات و شهوات، چنين تصور ميكنند كه تجهيز گروهى بهنام امر به معروف و نهى از منكر، سبب ميشود كه از مردم آزادى عمل سلب گردد و حريت و آزادى، كه آخرين آرزوى انسان است، از بين برود؛ در صورتى كه ريشه تمام نهضتهاى امروز براى درهم شكستن قيد و زنجير محدوديت و تحميل ارادههاست.اين منطق به قدرى سست و واهى است كه به پاسخ نياز ندارد؛ زيرا نتيجه اين فكر اين است كه بايد زنجير قوانين را از پاى بشر باز نمود و محيطى مانند محيط حيوانات يا بدتر از آن، كه آزادى مطلق در آن حكمفرما باشد، به وجود آورد. بنابراين اصلاً نبايد به قاتل و خونريز، به غارتگر و مفسد اعتراض نمود و بايد دست روى دست گذارد تا هر كس هر چه خواست، انجام دهد.
سخنى از رسولاكرم صلّى الله عليه وآله
عين اين سخن را يكى از شاگردان رسول خدا صلّى الله عليه وآله از حضرتش پرسيد و گفت: دين اسلام دين حريّت و آزادى است، بنابراين چه حق دارد كه گروهى از انسان سلب آزادى نمايند و جلو اراده شخص را در كارهاى خود بگيرند؟حضرتش فرمود: آيا در كشتى نشستهايد؟ عرض كرد: بله، يا رسولاللّه. فرمود: كسى كه در يكى از نقاط كشتى جايى بگيرد و با دادن مبلغى، نقطهاى را بهخود اختصاص دهد، آيا حق دارد در نيمه راه، جاى پاى خود را سوراخ كند؟ عرض كرد: نه، فرمود: چرا؟ عرض كرد: در چنين صورت نه تنها ضرر بهخود ميزند، بلكه سبب ميشود كشتى با تمام سرنشينانش در اعماق دريا فرو رود. پيامبر اكرم فرمود: مَثَل يك گنهكار و منحرف و يا يك جوان آلوده، در ميان اجتماع، بهسان فرد خرابكارى است كه در كشتى با جمعيتى بنشيند و موجبات تخريب آن را فراهم آورد و هرگاه به او بگويند: چه