برخى چنين تصور كردهاند كه ذخيره نمودن طلا و نقره، بهطور مطلق در اسلام حرام است و بايد هر فردى پس از تأمين زندگى، مازاد آن را در راه خدا خرج كند و گاهى گام را فراتر نهاده، اساس اين عقيده را به ابوذر غفارى نسبت دادهاند؛ روى اين جهت لازم ديديم كه اين مطلب را تعقيب كنيم.ما شك نداريم كه پيروان اين عقيده به منظور تأمين مرام سياسى خود عمدا و يا سهوا آيه را به چنين معنايى حمل نمودهاند و شخصيت و مقام علمى ابوذر بالاتر از آن است كه كلام خدا را به اين نحو تفسير كند.جاى گفتگو نيست كه در تمام قرون اسلامى، بنيانگذاران تمام فرقهها، كه خود را متمسك به اسلام ميدانند، با ظواهر قرآن براى مدعاى خود استدلال نموده و مينمايند، ولى مسلمان روشن ضمير نبايد بههر گفتهاى گوش دهد، بلكه اگر خود توانايى استنباط مقاصد الهى را ندارد، بايد به علماى واقعى دين مراجعه نموده و حقيقت را دريابد.گروهى كه چنين تمايلاتى دارند، از علاقه مردم به دين و مذهب به نفع مسلك خود استفاده ميكنند و احيانا سنگ دين به سينه زده و از ظواهر برخى از آيات به نفع خود بهره ميگيرند.در انقلاب 1324 شمسى در آذربايجان، يكى از روحانيون آنجا به كميته مركزى حزب دموكرات دعوت شد و از او خواستند كه در پايهگذارى اين نهضت ملي! با آنان همكارى كند و چنين وانمود كرده بودند كه آنها براى تحكيم اصول و مبانى آيين اسلام و به منظور پيش بردن هدف اسلام كه صريحا ميگويد: «وَالأَرْضَ وَضَعَها لِـلاْءَنامِ؛ تمام زمين براى عموم مردم آفريده شده است» (يعنى كسى حق ندارد قطعهاى از زمين را به عنوان مالكيت بهخود اختصاص دهد) اسلحه به دست گرفته و جان بركف نهادهاند.