‌ 6. گروهى كه نيك و بد را به‏هم آميخته‏اند - در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ 6. گروهى كه نيك و بد را به‏هم آميخته‏اند

گروه ديگر كسانى هستند كه گاهى نيكوكار و پوياى حقيقت و گاهى بدكار و گنه‏كار هستند و قرآن اين گروه را در آيه 102، چنين معرفى مي‏كند: «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَآخَرَ سَـيِّـئاً».

نقطه خوب اين گروه اين است كه خويشتن و مسير خود را شناخته و به گناهان خود اعتراف نموده‏اند، چنان‏كه مي‏فرمايد: «اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ» و اگر اين حالت در آنان نبود چندان فاصله‏اى با ديگر گروه‏هاى باطل نداشتند.

به جهت اهميتى كه اين گروه دارند و غالب افراد اجتماع ما را، اين گروه تشكيل مي‏دهند، قرآن در آيات بعدى درباره اين گروه نيز سخن مي‏گويد، چنان‏كه مي‏فرمايد: «وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لاِءَمْرِ اللّهِ؛ گروهى هستند كه اميد به رحمت خدا دارند». مشروح اين قسمت را در تفسير آيه 106 همين سوره خواهيد خواند.

آيات مورد بحث، ياران پيامبر و صحابه او را به قيافه‏هاى گوناگون معرفى مي‏كند و همگى حاكى از آن است كه در ميان آنان، صالح و طالح، مسلمان و كافر، مؤمن و منافق، نيكوكار و بدكار و... وجود داشته است، با وجود اين چگونه مي‏توان، همه صحابه پيامبر را عادل و دادگر و پاك دانست؟

برخى با آيه «السّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ المُهاجِرِينَ وَالأَنْصارِ»، بر عدالت صحابه پيامبر و خوبى و پاكى آنان استدلال مي‏كنند، در صورتى كه اين آيه، يك دسته از آنان را مي‏ستايد و خدا را از آنان خشنود معرفى مي‏كند، نه همه دسته‏ها و گروه‏هاى آنان را و آيات ديگر، از قيافه‏هاى خشن و نفاق‏زاى گروه‏هاى ديگر گزارش مي‏دهند.

حتى آيه «السّابِقُونَ...» نيز، گواه بر آن نيست كه همه اين گروه تا لحظه مرگ مورد رضايت خدا بوده‏اند؛ زيرا افرادى از اين گروه، بعدا راه ارتداد و يا معصيت را پيش گرفته‏اند، كه به تعدادى از آنها ذيلاً اشاره مي‏كنيم:

1. عبداللّه‏ بن سعد بن ابى سرج. وى برادر رضاعى عثمان و از مهاجران مكه بود و از نويسندگان وحى به شمار مي‏رفت. بعد مرتد شد و از مدينه به مكه گريخت و مدعي

/ 293