تفرقه بينداز و حكومت كن - در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ و با فشار مختصرى و با تندبادى فرو مي‏ريزد؛ يعنى قدرت منافقان و پايدارى اين مسجد در برابر قدرت‏هاى مادى و معنوى مسلمانان و عنايت پيوسته خداوند، مانند ساختمانى است كه بر لب چنين پرتگاهى ساخته شود كه ناگهان ساكنان آن و خود خانه در آتش دوزخ فرو مي‏ريزند، چنان‏كه مي‏فرمايد: «فَانْهارَ بِهِ فِى نارِ جَـهَـنَّمَ».

آن‏گاه، براى مأيوس كردن پيامبر از ايمان منافقان در آيه 110 تذكر مي‏دهد كه وجود اين بنا، تا روز مرگ مايه ترديد قلوب آنان است و مقصود از بريده شدن قلوب در اين آيه، همان مرگ و جان دادن است.

تفرقه بينداز و حكومت كن

جمله فوق مَثَل مشهورى است و در زبان عربى جمله‏اى به همين مضمون نيز هست كه مي‏گويد: «فَرِّقْ تَسُد». نتيجه هر دو جمله يكى است و آن اين‏كه حكومت بيگانه و تحميل اراده بريك ملت، براثر ايجاد دو دستگى است و تا دودستگى در ميان ملت رخ ندهد محال است چنگال استعمار، بند شود. شكى نيست در اثر تفرقه، نيروهاى معنوى و مادى در يك نقطه متمركز نمي‏شوند. و كليه نيروها و نقشه‏ها براثر نبودن هماهنگى و افزايش كارشكنى به هدر مي‏روند.

امير مقتدرى دوازده فرزند داشت و از تفرقه و اختلاف آنها پس از مرگ خود سخت ترسان بود. روزى از طريق پند به آنها گفت: بقاى ملك و قدرت در گرو يگانگى است و كوچك‏ترين اختلاف كافى است كه هستى شما را به‏دست فنا بسپارد. آن‏گاه دستور داد دوازده چوب را، كه يك شخص متعارف مي‏تواند هر كدام از آنها را روى زانوى خود بگذارد و بشكند، بياورند. او چوب‏ها را دسته كرد و روى زانو گذارد، هر چه فشار داد، شكسته نشد. آن گاه آنها را از هم جدا كرد، هر يك را جداگانه دو نيم كرد و گفت: فرزندان من، به‏واسطه اتحاد بود كه، اين چوب‏ها در برابر فشار خارجى مقاومت كردند، ولى در اثر تفرقه از پاى درآمدند؛ يعنى حال شما نيز مانند همين چوب‏هاست.

/ 293