مسجد ضرار در كجا و چگونه به‏وجود آمد؟ - در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ گرفت و با منافقان اوس و خزرج همكارى صميمانه‏اى را آغاز كرد و شالوده حزب منافقان را در مدينه ريخت و تحريكات و جنب و جوش‏هاى مرموز اين مرد براى پيامبر اسلام روشن گرديد. وى پيش از آن‏كه دستگير شود به مكه فرار نمود و با سران قريش همدست شد و جنگ احد را به‏راه انداخت و در اين نبرد شخصا شركت كرد، ولى سودى نبرد و با قافله قريش راه مكه را پيش گرفت و شبكه جاسوسى ضد اسلامى مدينه، طبق نقشه‏هاى وى كار مي‏كرد. سرانجام براى درهم ريختن صفوف فشرده مسلمانان، ناچار شد امپراتور روم را بر ضد اسلام تحريك كند. سفرى به شام كرد و تمايلات بزرگ روميان را براى نبرد با مسلمانان جلب نمود.

تا سال نهم هجرت حزب منافق در مدينه مركزى نداشت. وى ديد كه نخستين گام براى پيشرفت كار خود اين است كه مركزى براى حزب نفاق به وجود آورد، كه همه گونه تعليمات و تصميمات در آن‏جا اتخاذ شود. ابوعامر درك كرد كه ساختن چنين مركزى در محيط مدينه دچار اشكال خواهد شد؛ زيرا پيامبر اجازه نخواهد داد كه چنين مركزى ساخته شود، در نتيجه نقشه‏اى ريخت كه به آن اشاره مي‏شود:

مسجد ضرار در كجا و چگونه به‏وجود آمد؟

يكى از دانشمندان معاصر مي‏گويد: در كشورى كه دين رواج كامل دارد، بهترين وسيله براى برانداختن آن سوء استفاده از خود دين است و از خود دين بيش از هر عاملى مي‏توان عليه آن استفاده نمود. ابوعامر نيز از همين راه وارد شد. به دوازده نفر از سران منافق ساكن دهكده قبا ـ كه در بيرون مدينه قرار داشت ـ نامه‏اى نوشت و دستور داد در آن نقطه مسجدى در برابر مسجد قبا ـ كه پيامبر پيش از ورود خود به مدينه شالوده آن را در مدت اقامت چند روزه خود ريخته بود ـ بسازند و اين ساختمان در ظاهر به‏نام مسجد باشد و در واقع محفلى براى حزب و مجمعى براى منافقان به‏شمار رود و در مواقع نماز، به بهانه نماز گزاردن در آن‏جا گرد آيند و تعليمات تخريبى ببينند و در طريق اجراى دستورهاى ابوعامر به بحث و مذاكره بپردازند.

/ 293