در شبهجزيره عربستان دو منطقه وسيع، مركز اهل كتاب بود: نخست مدينه و اطراف آن، كه يهوديان عربستان در آنجا تمركز داشتند؛ ديگرى نجران، كه مركز نصارا بود. مردى در مدينه بهنام ابوعامر اطلاعات جامع و وسيعى درباره كتب عهدين (تورات و انجيل و...) داشت و به تمام معنا پيشواى روحانى و معنوى متنفذى بود و جلسات دينى اهل كتاب را اداره مينمود و مطالبى از تورات و انجيل براى آنها نقل ميكرد و پيش از بعثت و هجرت پيامبر اسلام، نويد ظهور ميداد و علايم و نشانههاى پيامبر اسلام را كه در اين دو كتاب آسمانى ذكر شدهاست براى مردم بازگو ميكرد.دست تقدير، پيامبر را به مدينه كشانيد و جانبازيهاى بيدريغ اوس و خزرج باعث شد پيامبر در مدينه اقامت گزيند. در اين هنگام نفوذ و قدرت اسلام روز بهروز در حال گسترش بود و در اين گيرودار، ابوعامر نيز ايمان آورد و به آيين اسلام گرويد، ولى ديگر آن عزت و عظمت و نفوذ كلمه قبلى را نداشت، بهسان يك مرد مسلمان دانشمند از او احترام ميكردند. چيزى نگذشت كه جنگ بدر پيش آمد، سران قريش در اين نبرد سركوب شدند، پيروزى عجيبى نصيب مسلمانان گرديد، قدرت نظامى و سياسى اسلام سراسر عربستان را فراگرفت.ابوعامر از اينكه قدرت فردى خود را از دست داده و فروغى در برابر مشعل فروزان اسلام ندارد، سخت ناراحت شد. آتش كينه توزى و حسد، كانون وجود او را فرا