اسلام كه مكتب عالى انسانى و اخلاقى است، ميگويد تمام كمكها بايد ريشهاى معنوى و محرك خدايى داشته باشد. اسلام علاوه بر رفاه مستمندان به پرورش فضايل اخلاقى و سجاياى انسانى، علاقه تامى دارد و انفاق را در تحت شرايط معينى ميپذيرد. كردار افراد رياكار را باطل ميداند و اعمال كسانى را كه محرك آنها جلب توجه مردم و تثبيت خوشنامى خود ميباشد، پوچ و بيارزش ميشمرد.اسلام معتقد است بايد سرچشمه تمام كارهاى نيك، خدا و جلب رضايت او باشد و با اين حالت، ديون واجب و مستحب خود را ادا كنند.در آيههاى 53 و 54 ميفرمايد: انفاق مردان منافق قبول نميشود؛ زيرا آنان: «كَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ» و محرك خدايى ندارند و تمام كارهاى نيك را از روى كرامت و بى رغبتى و ترس از حكومت اسلام صورت ميدهند.
آيا ثروت و فرزندان منافقان، وسيله عذابند؟
بيشك بايدگفت: ثروت و فرزند از امورى هستند كه سود و ضرر آن با هم توأمند. هرگاه ثروت در طريق عبوديت و تحصيل بندگى و كسب فضايل اخلاقى و رفع نيازمنديهاى خويش و ديگران بهكار رود طبعا عامل سعادت و رفاه خواهدبود. ولى اگر مقصود از جمع ثروت، فقط اندوختن اموال باشد و در طريق تحصيل آن، جهات اخلاقى و وجدانى رعايت نشود، در اين صورت نه تنها عامل سعادت نخواهد بود، بلكه مايه بدبختى شمرده ميشود؛ زيرا عمر گرانبها را در تحصيل متاعى صرف كرده كه هرگز دوام ندارد.هرگاه آدمى دنيا را هدف قرار دهد نه وسيله، پيوسته خود را در كشاكش نيروهاى مختلف قرار خواهد داد، شب و روز آسوده نخواهد نشست، در خواب و بيدارى نقشه زيادى و فزونى آن را خواهد كشيد و در يك عذاب روحى حرص و آز، معذب خواهد بود و هر چه ارقام ثروت بالا رود، ولع شديدى در خود احساس خواهد نمود و در