اسلام مانند ساير ملل به اصول اقتصادى اهميت خاصى ميدهد. اساس مالياتگيرى و طرز تعلق آن در اسلام براساس ماليات مستقيم است؛ يعنى پيوسته از سود خالص افراد، براى تأمين نيازمنديهاى اجتماعى و بالا بردن سطح زندگى طبقه محروم و تأسيس سازمانهاى بهداشتى و فرهنگى، تشكيل قدرتهاى نظامى و دفاع ملى و... ماليات ميگيرد:از منافع كسب، صدى بيست (خمس) و از طلا و نقره و جو و گندم و خرما و كشمش و شتر و گاو و گوسفند صدى ده (زكات) ـ در صورتى كه هر كدام بهحد نصاب خود برسند ـ به صورتهاى مختلفى ماليات تعلق ميگيرد كه شرح آن در نوشتههاى فقهى به دقت بيان شده است. علاوه بر اينها از منافع زيرزمينى و كليه معادن و آنچه غواصان براثر فرو رفتن در آب بهدست ميآورند و گنجهايى كه در نقاط مختلف پيدا ميشود و... نيز صدى بيست به عنوان ماليات اسلامى به منظورهاى مختلف گرفته ميشود.اين نوع مالياتگيرى از جهاتى بر ماليات غير مستقيم ترجيح دارد؛ زيرا در اين صورت طبقه فقير و مستمند، از پرداخت ماليات معاف خواهند بود. بنابراين ماليات به سود خالص موجود پس از كسر هزينه زندگى در منافع كسب و يا كسر هزينههاى لازم در زكات تعلق ميگيرد و كسانى كه قادر به تأمين زندگى يكساله خود نيستند معمولاً سرو كارى با اداره دارايى اسلام ندارند، بلكه بيشتر طرف حساب، بنگاههاى توليدى، بازرگانان وارد كننده، صاحبان صنايع خواهند بود و از اين راه علاوه بر اينكه نيازمنديهاى ضرورى مسلمانان برطرف خواهد شد، ثروت متراكم، عادلانه تقسيم