ايمان و كفر است، نه اين كه هر دو طرف مؤمن ميباشد، ولى يكى متصدى سقايت و يا عمارت و طرف ديگر مشغول جهاد است. گواه اين گفتار علاوه بر آنچه گفته شد، اين است كه در آخر آيه، اين گروه را «ظالم» خوانده است. قرآن هيچ گاه مرد مؤمن را «ظالم» نميخواند و هرگاه تصور شود كه مراد از «ظالم» كسانى هستند كه آن دو عمل را بر جهاد ترجيح دادهاند، نيز صحيح نيست؛ زيرا چنين كسانى در نظر اسلام خطا كارند نه اينكه ظالم باشند و غالبا اين عنوان درباره كافران و مشركان بهكار ميرود.
سخنى با مؤلف المنار
مفسّر معروف مصرى مؤلّف المنار روى جهاتى از اين شأن نزول سر بر تافته و معتقد است مناسب با ظاهر آيه همان روايت نعمانبن بشير است كه ميگويد: روز جمعه در مسجد مدينه بودم كه در ميان اصحاب رسول گفتگو در گرفت. يكى ميگفت: بهترين كار در پيش من پس از ايمان به خدا، همان سقايت حاجيان است. دومى ميگفت: بهترين كار پس از ايمان به خدا، آباد كردن مسجدالحرام است. ديگرى ميگفت: جهاد بر تمام اعمال مقدم است. عمر در ميان آنها ميگفت: بايد موضوع را از پيامبر سؤال كنيم. لذا اين آيه براى رفع نزاع آنان نازل گرديد.
سپس صاحب المنار ميگويد: اين روايت بر شأن نزول پيشين كه دارندگان عمارت و سقايت را كافر، و مجاهد را با ايمان معرفى ميكند، مقدم است؛ زيرا علاوه بر اين كه سند آن صحيح است، مضمون آن نيز با قرآن توافق دارد.
ما تصور ميكنيم اين نويسنده دانشمند در اين جا داورى صحيحى نكرده است؛ زيرا روايت اول از نظر سند بسيار محكم و جمعى از محدّثان، مانند حاكم محدّث معروف سنّى و ديگران آن را صحيح دانستهاند؛ علاوه بر آن كه دانشمندان شيعه همگى آن را صحيح شمردهاند: اما از نظر مضمون بهطور قطع مضمون و مفاد روايت نعمان با ظاهر آيه سازگار نيست؛ زيرا ظاهر آيه درباره دو گروه است: گروهى كه كافرند، ولى عهدهدار سقايت و عمارت بودهاند و گروه دوم، مؤمن و مجاهدند، به گواه اين كه لفظ