متن قرارداد صلح حديبيه - در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ قيمتى تمام شود از ورود تو به مكه جلوگيرى خواهند نمود و همين الآن سواران آنان به فرماندهى خالد بن وليد و عكرمة بن ابي‏جهل در «ذي‏طوي» فرود آمدند.

با اين ترتيب پيامبر تصميم گرفت روش صلح و مسالمت را، هر طور شده، پيش گيرد. آن‏گاه به كمك راهنمايى، از راه‏هاى سختى كه از ميان دره‏هاى صعب‏العبور مي‏گذشت عبور كرده و در نزديكى مكه به حديبيه رسيد. در اين موقع شتر رسول‏خدا همان‏جا خوابيد، پيامبر فرمود: «خداوند اين شتر را از ورود به مكه بازداشت، اگر مردم قريش از در مسالمت وارد شوند من خواهم پذيرفت».

متن قرارداد صلح حديبيه

نمايندگان قريش با پيامبر تماس گرفتند، آگاه شدند كه پيشواى مسلمانان نظر پيكار ندارد، اما قريش گفتار نمايندگان خود را نپذيرفتند و سرانجام به سهيل‏بن عمرو مأموريت دادند كه پيش محمد صلّى الله عليه وآله برود و از او بخواهد كه امسال از راهى كه آمده است باز گردد؛ زيرا ما نمي‏خواهيم قبايل عرب بگويند محمد به‏زور وارد مكه شد. سهيل همان‏طور كه «قريش» مي‏خواستند قرارداد صلح را بست و ضمنا مطلب ديگرى را نيز بر مسلمانان تحميل نمود و آن اين كه اگر كسى از قريش به مسلمانان بپيوندد بايد محمد او را باز گرداند و اگر كسى از مسلمانان پيش قريش آمد نبايد او را باز دهند؛ ولى هر طايفه‏اى آزاد است كه با محمد صلّى الله عليه وآله يا با قريش پيمان ببندد.

هنوز پيمان به پايان نرسيده‏بود كه طايفه خزاعه با پيامبر پيمان بست و بني‏بكر با قريش هم قسم شد.

وفادارى پيشواى بزرگ مسلمانان

پيش از آن كه پيمان امضا شود جوانى از مكيان اسلام آورد و خواست به مسلمانان بپيوندد، اين جوان ابوجندل فرزند سهيل بود. وقتى سهيل او را ديد به صورت او سيلى نواخت و جامه او را گرفت و خواست ايشان را پيش قريش ببرد. آن جوان گفت: اي

/ 293