در سرزمین تبوک نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
طاغيان را بخرند و اين گونه استعمار و استحمار تاكنون در برخى از كليساها و كنيسهها رواج دارد.2. بازيچه قراردادن احكام خدا. گاهى براى تقرّب به دربار ملوك و امرا، حلال خدا را حرام و حرام او را حلال ميكردند. اساسا يكى از تعاليم سرى رهبانيت، مسامحه با شاهان و مقتدران است كه خطاهاى آنها را درباره ازدواجهاى نامشروع ناديده بگيرند و گاهى گام را فراتر نهاده، بسيارى از محرمات را براى امرا و پيشخدمتانشان حلال مينمودند و به همين منظور مبالغى پول ميگرفتند و به عقيده مفسران، آيه زير ناظر بههمين مطلب است:«قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الكِتابَ الَّذِى جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَهُدى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِـيسَ تُبْدُونَها وَتُخْفُونَ كَثِـيراً؛1بگو: كتابى را كه نور و هدايت بود و موسى آن را آورد، چه كسى نازل كرد؟ شما آن كتاب را، جزوهها نموده، برخى را نشان ميدهيد و بسيارى را پنهان ميداريد».3. رشوهگيرى براى ابطال حقوق. اين مطلب يكى ديگر از جرايم مسلّم كنيسههاست و بهقدرى دامنه آن وسيع بود، كه گاهى برخى از منافقان صدر اسلام كه با يهوديان نزاعى پيدا ميكردند، نزاع و دعوا را به محاكم قضايى يهود ميبردند؛ زيرا ميدانستند كه آنان، بهوسيله رشوه گرفتن به همه گونه مساعدت حاضرند. از اين نظر در قرآن، نهى صريح وارد شد كه، مسلمانان حق ندارند با وجود محاكم عدل، در محاكم جور و طاغوت طرح دعوا كنند.اكنون شما ملاحظه كنيد، گروهى كه بزرگان و زمامداران آنان در اين پايه از صلاح و فلاح باشند سرانجام آنها به كجا ميانجامد.يكى ديگر از راههاى جمعآورى ثروت، رباخوارى بود. البته اين خصيصه مال تمام ملت يهود بود و اختصاصى به «احبار» آنها نداشته است، چنانكه آيات قرآن بر اين