در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأثير اين دو عامل در سعادت جامعه

‌ جمعيتى كه كنار يكديگر زندگى مي‏كنند، در سعادت و شقاوت، سود و زيان، بدبختى و خوشبختى شريك يكديگرند. هرگاه فردى و يا افراد معدودى از اين جامعه آلوده شوند به‏طور مسلم اثر مستقيمى روى تمام افراد آن جامعه خواهد داشت و افراد پاك و غير منحرف هرچه بخواهند، بساط زندگى خود را كنار بكشند و بگويند به ما چه، براى آنان سودى نخواهد داشت و ممكن نيست كه حساب خود را جدا نمايند و از شقاوت و تيره روزى آن عده منحرف صدمه‏اى نبينند.

اجتماعى كه در يكى از نقاط جهان به‏وجود مي‏آيد، به‏سان شخصى است كه از مادر متولد مي‏گردد. افراد آن جامعه مانند اعضاى انسانى است، هرگاه يكى از اعضا صدمه‏اى ببيند به روشنى اعضاى ديگر را ناراحت خواهد كرد.

افراد جامعه، در محيط واحدى به‏سر مي‏برند، در يك گارگاه مشغول كار و فعاليت هستند، در يك دبيرستان و دانشگاه درس مي‏خوانند، با اين ارتباط و به‏هم پيوستگى چطور مي‏توانند حساب يكديگر را از هم جدا نگاه دارند؟

يك فرد آلوده يا يك جوان ناصالح، كه روحيات و افكار او دستخوش هوا و هوس باشد، مي‏تواند گروه انبوهى را به رنگ خود در آورد؛ زيرا جهان، جهان ارتباط و محيط، محيط تأثير و تأثر و عكس‏العمل و واكنش است. بروز يك بيمارى خطرناك مانند آبله، در گوشه يك اجتماع به‏سان زنگ خطرى است كه به صدا در مي‏آيد؛ بانگ هشدارى است كه افراد را تكان مي‏دهد. در چنين هنگام افرادى كه مسؤول بهداشت جامعه‏اند فورا به تكاپو افتاده با فرستادن گروه‏هاى تلقيح، بقيه اجتماع را از بيمارى مسرى نجات مي‏بخشند.

خوب است در بيماري‏هاى روحى و روانى و اخلاقى نيز اين چنين فكر كنيم، شيوع يك عمل زشت و بروز يك كردار ناپسند، سقوط دختر و پسرجوانى را زنگ خطر بدانيم و قواى معنوى و اخلاقى و نيروهاى ايمانى خود را عليه آن بيمارى بسيج كنيم و منطق «عيسى به دين خود و موسى به دين خود» را كنار بگذاريم و از جان و دل، عليه فساد مبارزه كنيم.

/ 293