در سرزمین تبوک نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اين مكتب را ترويج نمود، ولى در تمام قرون، با مخالفتهاى علماى اسلام روبهرو بوده و كارى از پيش نميبردند. در قرن يازدهم اسلامى محمد بن عبدالوهاب نجدى (1115-1206) با استفاده از كتب گذشتگان اين فرقه، موفق شد گروهى از نجديها را تحت تأثير افكار خود قرار دهد.ممكن است كسى بگويد: فرقه وهابيها از زيارت قبور به معناى طلب مغفرت مانع نيستند، بلكه آنچه در نظر آنها غير مشروع است همان سلام كردن به جسدهاى بيروح و تعريف و تمجيد آنهاست و آنچه مسلم است پيامبر در كنار قبر مسلمانان ميايستاد و طلب آمرزش مينمود و بس، ولى باقى امورى كه امروز در ميان زايرين مرسوم است در كار نبوده است.جواب اين مطلب روشن است، چون ما ملاحظه ميكنيم كه خود قرآن بر انبيا پس از مرگشان سلام ميكند، چنانكه ميفرمايد: «سَلامٌ عَلى إِبْـراهِـيمَ كَـذ لِكَ نَجْزِى المُحْسِنِـينَ»؛1 «سَـلامٌ عَلى مُوسـى وَهـرُونَ إِنّـا كَذ لِكَ نَـجْزِى المُحْسِـنِـينَ»؛2 «قُـل الحَمْدُ لِلّهِ وَسَلامٌ عَلى عِـبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفي»؛3 و هرگز اين سلامها، با سلامهايى كه زايرين قبور پيامبر و امامان نثار آنها مينمايند فرقى ندارد؛ هرگاه سلام بر مردگان بدعت و شرك باشد هرگز خدا در حق يك عده، انجام نميداد. اينكه گاهى در متون زيارات، از صاحب قبر تمجيد و تعريف ميشود، عين مطلب را خدا در حق گروهى از انبيا انجام داده است چنانكه ميفرمايد: «إِنَّـهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِى الخَيْراتِ وَيَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَكانُوا لَنا خاشِعِـينَ4؛ آنان به كارهاى نيك ميشتافتند، و ما را با حالت بيم و اميد ميخواندند و در برابر ما (خدا) فروتن و خاضع بودند»، و اين جملهها با آنچه مثلاً در زيارت وارث وارد گرديدهاست، «أَشْهَدُ أنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ...»، كوچكترين فرقى ندارد.