يا ميبخشد. خداوند دانا و حكيم است».
بررسى نظام مالى و تشريح نظام اقتصادى اسلام، به بحثهاى مبسوط و مفصلى نياز دارد كه فعلاً از هدف ما بيرون است و گوشهاى از اين نظام مالى را، مالياتى بهنام «زكات» تشكيل ميدهد. ما در تفسير آيه 60، به اجمال در اين باره بحث نموديم و اكنون براى تكميل بحث گفتار گذشته را مجددا دنبال ميكنيم. دركشورهاى سرمايهدارى دو نوع ماليات وجود دارد:
اوّل، ماليات مستقيم كه به سود خالص سهام شركتهاو در آمد بنگاههاى اقتصادى و غيره تعلق ميگيرد.
دوم، مالياتهاى غير مستقيم كه بهصورت تعرفههاى گمركى يا انواع انحصارات، بر مردم تحميل ميشود.
مالياتهاى مستقيم، در بسيارى از كشورها روى اشكالاتى كه ميان مأمورين دولت و مؤديان ماليات، پيش ميآيد، نوعا بهطور كامل دست يافتنى نيست. رجال ثروتمند گاهى بهوسيله رشوه، عقل و هوش و ايمان مأموران را ميخرند و اگر از اين راه نتوانستند، از شخصيت و نفوذ خود استفاده مينمايند و سرانجام از پرداخت ماليات شانه خالى ميكنند و اگر حكومت وقت، دولت ناتوانى باشد شاخص درآمدهاى مالياتى به حداكثر تنزل ميكند و اگر حكومت مقتدرى روى كار باشد و همه گونه تشبثات صاحبان زور و زر را خنثى كند، سرمايهداران داخلى سرمايههاى خود را پنهان نموده و يا به خارج كشور منتقل ميسازند و سرانجام سطح توليد داخلى، كاهش يافته و موازنه اقتصادى بههم ميخورد.
اكنون صاحب نظران اقتصادى، براى حل اين گونه اشكال و تسهيل و تسريع در وصول ماليات، فشار روى ماليات غير مستقيم آورده و از اين راه از مردم مالياتهايى ميگيرند و بدين وسيله درآمد دولتها را از راه تعرفههاى گمركى و انحصارات دولتى بهحد قابل ملاحظهاى افزايش ميدهند.
ولى آيا گرفتن چنين مالياتى براساس صحيح و مستقيمى استوار است يا اينكه اين نوع ماليات، تحميلى است بر طبقه مصرف كننده؛ ظلم و ستمى است بر محروم و مستمند نه