اى ايمان آورندگان، از خداوند بپرهيزيد و با راستگويان باشيد».
يكى از جنگهاى اسلام غزوه تبوك است. يك كاروان بازرگانى، آمادگى امپراتور روم را براى حمله به مركز اسلام به پيامبر گزارش داد. خبر هنگامى به پيامبر رسيد كه مردم زراعت پيشه مدينه، آماده جمعآورى زراعت و محصول سال بودند. فصل رسيدن خرماها بود، ولى با اين همه سربازان دلاور اسلام به همه چيز پشت پا زدند. پيامبر با ارتشى منظم و در حدود سى هزار نفر، عازم تبوك شد گروهى به علت نفاق و نداشتن ايمان و اعتقاد، از شركت در جهاد امتناع كردند و شرح حال اين گروه در تفسير آيات پيش گذشت. پيامبر گرامى درباره آنان تصميم خطرناكى نگرفت، بلكه آنان را معرفى كرد.
ولى روزى كه پيامبر بسيج عمومى اعلام كرد، سه نفر از مسلمانان حقيقى بهنامهاى هلال، كعب و مراره از شركت در اين جهاد مقدس، امتناع كردند و اگر مسلمانان به موقع براى دفع قيام نميكردند؛ چه بسا با حملهاى ناگهانى تمام زحمات پيامبر و مسلمانان در طول 22 سال از بين ميرفت. اين سه نفر از رسولخدا معذرت طلبيدند كه اكنون موقع رسيدن خرما و فصل جمعآورى محصول است و نيز افزودند كه ما در ظرف چند روزى كارهاى خود را روبهراه ميكنيم و بلافاصله خود را به ارتش اسلام ميرسانيم.
ناگفته پيداست، پوزش آنها منطقى نبود و هرگز اين گونه عذرها در لحظهاى كه اساس مذهب در خطر افتاده است پذيرفته نيست. مال دنيا و ثروت دنيا در صورتى لذت بخش است كه استقلال ملتى محفوظ بماند و اسارت در دست دشمن سايه شوم خود را بر سر آنها نيفكند. ملتى كه بهموقع دست به جهاد نزند و براى چند خروار گندم و جو و خرما دست روى دست بگذارد و جاده را براى ورود دشمن و حمله ناگهانى او باز گذارند، هرگز در آينده از استقلال مالى و اقتصادى برخوردار نخواهد شد.
عقل و خرد ميگويد بايد از محصول و خرما و تمام درآمد يكسال گذشت و در