در سرزمین تبوک نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ديگر اصول، خالى از استثنا نيست؛ يعنى حاكم اسلامى، احيانا بايد نبرد با دشمن دور دست را مقدم بدارد و آن در صورتى است كه دشمن دور دست، خطرناكتر از دشمن مجاور باشد.بنابراين، اصل كلى در برنامههاى دفاعى و يا تهاجمى، پرداختن به دشمن مجاور است مگر اينكه دشمن دور دست حالت استثنايى به خود بگيرد. اين نه تنها قرآن است كه به نبرد با دشمن نزديك، اولويت خاصى قائل است، بلكه سيره پيامبر نيز همين مطلب را تأييد ميكند: او نخست، با قبايل يهود ساكن مدينه به نبرد پرداخت و پس از پاكسازى سرزمين مدينه از لوث طوايف بنيقينقاع و بنيالنضير و بنيقريظه، به دشمنان دور دست مانند روم و غيره پرداخت و اگر در سرزمين بدر با قريش قبل از قبايل يهود، نبرد كرد به خاطر اين بود كه قريش از جايگاه خود حركت كرده و به سوى مدينه آمده بودند.سيره پيامبر، نه تنها در زمينه دفاع و تهاجم براساس «اولويت تهاجم به دشمن نزديك» استوار بود، بلكه در هدايت مردم نيز از اين روش استفاده كرده و تا نزديكان خود را دعوت نكرد، به دعوت ديگران نپرداخت و اين وحى الهى بود كه او را براين روش فرمان داد و فرمود: «وَأَنْـذِرْ عَـشِـيرَتَكَ الأَقْـرَبِينَ؛ بستگان خود را از عذاب خدا بترسان».در پايان، آيه يادآور ميشود: بايد كافران نزديك، قدرت و شدت شما را احساس كنند، ولى اين اصل نبايد سبب شود كه تقوا و پرهيزگارى را در حال جنگ از دست بدهيد، بلكه بايد با حفظ اين اصل، شدتِ عمل به خرج دهيد، چنانكه ميفرمايد: «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُـتَّـقِـينَ».در اين جا ميتوان از آيه، مطلب ديگرى را نيز استفاده كرد و آن اينكه، نه تنها در نبرد نظامى، بايد نخست به سركوبى دشمن نزديك پرداخت و آنگاه سراغ دشمن دور دست رفت، بلكه در نبرد فرهنگى نيز بايد از اين اصل بهره گرفت. مسلمانان بايد با انديشههاى باطل و زيانبخش نبرد كنند و در عين حال اولويتها را نبايد ناديده بگيرند؛