در سرزمین تبوک نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نميداند (و آشكار نميسازد)! خدا از كارهاى شما آگاه است».اين قسمت، آخرين بخش از آياتى است كه امير مؤمنان به دستور پيامبر آنها را در سرزمين منى بر مشركان قرائت نمود و با تفسير اين بخش، مجموع آياتى كه پيامبر به على تعليم داد، به پايان ميرسد و موضوع سخن در آيات بعدى، دگرگون و بخش تازهاى گشوده ميشود.در اين بخش از آيات كه هم اكنون به تفسير آن ميپردازيم قرآن مجيد با دلايل منطقى، احساسات سربازى يكتاپرستان را برضد بتپرستان تحريك ميكند و از اين راه، روح شهامت و فداكارى در طريق هدف را در كالبد آن ميدمد.امروزه در مراكز نظامى جهان، كوشش ميشود كه تنها از احساسات سربازى افراد برضد دشمن بهرهبردارى شود؛ احساساتى كه حدّ و مرز نميشناسد و ميخواهد هر نوع مانع را از پيش پاى خود بردارد. بهطور مسلّم تحريك غرور ملّى و احساسات سربازى اگر به نفع يك طرف تمام گردد، سرانجام به ضرر جامعه انسانى تمام ميشود كه حفظ وصيانت آن برعهده اسلام است. پيشواى بزرگ اسلام در حالى كه انديشه توسعهطلبى و كشورگشايى بر سر ندارد، در اعزام سربازان به ميدان نبرد، در عين استفاده از جنبههاى روانى و احساسى آنان، در تحريكشان حزم و احتياط را از دست نميداد و احساسات و شور سربازى افراد را كاملاً كنترل ميكرد. پيامبر گرامى هر موقع، گروهى را به جهت جنگ ميفرستاد براى تهييج روح سربازان و فداكارى، آنان را به جملههاى زير مورد خطاب قرار ميداد و ميفرمود:«هان اى سربازان، شمشير مجاهدان كليد درهاى بهشت است، مركبهاى مجاهدان وسيلهاى براى پيشروى به سوى بهشت ميباشد. يكى از درهاى بهشت «باب المجاهدين» است. مجاهدان در حالى كه شمشيرهاى خود را حمايل كردهاند از آن در وارد ميشوند و فرشتگان، مقدم آنان را گرامى ميشمارند».ولى براى كنترل احساسات آنان جملههاى زير را ميآورد:«به نام خدا جنگ كنيد. هدف شما خدا باشد؛ خدايى كه خون بشر را محترم