4. پيرى و فرسودگى بدن را نيز «نَجَسْ» مينامد، چنان كه شاعر گفته است:
والشّيبُ داء نجيس لادواء له
للمرء كان صحيحا صائب القُحم؛1
للمرء كان صحيحا صائب القُحم؛1
للمرء كان صحيحا صائب القُحم؛1
پيرى درد پليدى است كه براى آن دارويى نيست، براى مردى كه تندرست بوده و در شدايد رأى صايب دارد.
مؤلف لسان العرب، بزرگ فرهنگ نويس عرب، موارد ديگرى نيز براى اين كلمه شمرده است. از ملاحظه مجموع آنها استفاده ميشود كه معناى حقيقى اين كلمه در زبان عرب وسيعتر از آن است كه ما امروز از اين كلمه ميفهميم؛ زيرا آنچه ما امروز از اين كلمه ميفهميم همان معناى اول است كه غالبا با پليدى طبيعى همراه است؛ يعنى در مكالمات روزمره خود، بيشتر اين كلمه را در نجاسات شرعى بهكار ميبريم.
ولى معناى لغوى آن، كه قرآن نيز بر طبق آن نازل گرديده معناى جامع و وسيعى است كه با تمام موارد ياد شده سازگار است. اگر كه بخواهيم در زبان فارسى كلمهاى بهجاى آن بهكار ببريم ميگوييم «آلودگي»، خواه اين آلودگى، طبيعى و محسوس باشد، مانند بول و خون و خواه غير طبيعى و نامحسوس باشند، مانند آلودگيى كه در قمار و افراد شرور هست و در تمام اينها يك نوع آلودگييى و پليدى مخصوصى است كه از آثار و حركات آنها كاملاً روشن است.
گواه ديگر بر اين كه مقصود از اين لفظ در آيه، نجس شرعى نيست اين است كه، نجاستى كه آيه براى كافر فرض كرده در برابر طهارتى است كه براى مسجد اثبات نمودهاست و از اين لحاظ ميفرمايد: اين افراد پليد (مشركان) نبايد به اين محل پاك نزديك شوند و از آنجا كه مقصود از طهارت مسجد در اين آيه طهارت معنوى است كه در برخى از اشيا، مانند قرآن موجود است، ناچار بايد گفت مقصود از نجاست مشركان، پليدى و آلودگى باطنى است كه نوعا در افراد ناپاك و شرور وجود دارد.
1. شعر از ساعدبن جؤبة است.