در سرزمین تبوک نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جرگه مسلمانان در آيند كه در چنين صورتى هيچ تفاوتى با مسلمانان ديگر نخواهند داشت و يا در آيين خود باقى بمانند و عقايد خود را محترم بشمرند، ولى در چنين صورت بايد به دولت اسلامى ماليات مختصرى به نام «جزيه» بپردازند.اسلام هرگز با استقلال دينى و اعتقادى اهل كتاب مخالف نيست؛ اگر شرط ميكند كه در صورت ثبات بر آيين خود، بايد «جزيه» بپردازند، بدين منظور است كه استقلال سياسى و فرمانروايى آنان را از بين ببرد. هدف اين است كه تمام مردم جهان زير يك پرچم و تحت يك نظام و يك خط سياسى اسلامى درآيند و هرگونه استقلال سياسى جز اسلام از بين برود.نكته اين مطلب روشن است، زيرا اگر گروه نصارا و يهود و... از نظر دين و سياست آزاد باشند روزى همين گروههاى مختلف دست به دست يكديگر داده، استقلال سياسى اسلام را از بين ميبرند و ضررهاى غير قابل جبرانى بر پيكر اسلام و مسلمانان وارد ميسازند و در نتيجه، خسارت جبران ناپذيرى به جامعه بشرى وارد ميشود. از اين نظر اسلام، آنان را در اختيار دين آزاد گذارده ولى به خاطر حفظ قوانين آسمانى اسلام، هر نوع آزادى سياسى را از آنان سلب نموده و آنها را از هر نوع تجمّع و دسته بندى سياسى بازداشته است.شايد برخى از سادهلوحان تصوّر كنند كه سلب حقوق سياسى از يك ملت، نوعى ظلم و ستم است. پاسخ اين گفتار بسيار روشن است؛ زيرا هرگاه اسلام حقّ استقلال و تشكيل دولت را از اهل كتاب سلب نموده، براى منظور عاليترى است و آن حفظ برنامه عالى اسلام است كه خدا، پيامبر را مأمور اجرا و گسترش آن نموده است؛ زيرا هرگاه گروه اهل كتاب استقلال سياسى داشته باشند در روز قدرت، مصمّم ميگردند كه آيين اسلام را، كه بهترين ارمغان الهى است، از بين ببرند و يا لااقل از بسط و گسترش آن جلوگيرى كنند و در نتيجه نه تنها بر جامعه اسلامى ستم ميكنند، بلكه نسل آينده را از اين فيض عظيم بيبهره ميسازند.