2. هنگامى كه نعمان، رئيس هيأت اعزامى به دربار يزدگرد با نماينده ايران مذاكره نموده وى سخنان خود را چنين پايان داد:
«و إن اتّقيتمونا بالجزاء قبلنا و منعنا كم، وإلاّ قاتلنا كم؛
هرگاه براى جلوگيرى از حمله ما جزيه بپردازيد، ما ميپذيريم و شما را از هر گونه پيش آمد و تجاوز حفاظت مينماييم، و در غير اين صورت با شما مبارزه ميكنيم».
3. شاهد ديگر اين است كه هنگامى كه حبيب فرمانده برخى از ستونهاى اسلامى از ترس حمله روميان مجبور شد كه دمشق را تخيله كند، با فرمانده كل قوا ابوعبيده تماس گرفت و به او رسانيد كه صلاح اين است براى مدتى سپاه را در يك نقطه متمركز سازيم. در چنين هنگام ابوعبيده طى نامهاى تذكر داده:
«اردد على القوم الّذين كنّا صالحناهم من أهل البلد ما كنّا أخذنا منهم؛ فإنّه لاينبغى لنا إذ لانمنعهم أن نأخذ منهم شيئا؛
آنچه از مردم «دمشق» به عنوان صلح و جزيه گرفتهاى برگردان؛ زيرا در صورتى اين ماليات را حق داريم بگيريم كه حفاظت جان و مال آنان را برعهده بگيريم و اكنون شايسته نيست ما از آنان دفاع نكرده چيزى دريافت كنيم».
4. هنگامى كه عبادة بن صامت فرمانروايان مصر را به آيين اسلام خواند چنين گفت: شما مخيّريد: خواستيد آيين اسلام را اختيار كنيد و خواستيد بر آيين خود باقى بمانيد و جزيه بپردازيد، جان و دارايى و زمين و خانه شما را حفاظت ميكنيم و هركس از راه تجاوز به اموال شما دست دراز كند، سخت با او ميجنگيم.
باز نامههاى ديگرى هست كه هر يك به تنهايى نظر اسلام را در گرفتن جزيه روشن مينمايد و تاريخ نويسان در قسمتهاى «فتوحات»، مانند بلاذرى در كتاب فتوح البلدان و غيره جمعآورى نمودهاند.