رمز جاودانگی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دلسوزىها و برخورد عاطفى كه با همه داشت، همان خشكى در قالب وقار خاصّ در دل دانشآموزان جا مىافتاد. يك بار نكتهاى اتفاق افتاد كه همه را تحت تأثير قرار داد.يكى از دانشآموزان مدرسه كه متّهم به خبرچينى براى ساواك و مورد نفرت ساير دانشآموزان بود، پايش در تصادف با ماشين شكست و در منزل بسترى شد. وقتى شهيد رجائى مطلع شد، و با همه حسّاسيتى كه نسبت به عملكرد ناجوانمردانه ساواكىها داشت، به همكلاسىهايش گفت: بچّهها، آماده باشيد! مىخواهيم به عيادت فلانى برويم.آن روز او با تعدادى از دانشآموزان مدرسه به عيادت دانش آموزى رفتند كه از نظر فكرى با آنان در نقطه مقابل و ضدّيّت قرار داشت، امّا چون شهيد رجائى به يك اصل اساسى دينى ـ عيادت از بيمار ـ اهتمام خاصّ داشت، عملاً دستور دينى را بر تمايلات نفسانى خويش ترجيح و آن عيادت با شكوه را انجام داد و هر چند كه نفس عمل ـ عيادت معلّم از دانشآموز ـ براى همه يك درس بود، امّا موجب شد كه همه دانشآموزان تحت تأثير عمل انسانى اسلامى او بيشتر واقع شوند و درسى ديگر بگيرند!(1)