با كفش روى موكت؟ - رمز جاودانگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رمز جاودانگی - نسخه متنی

حسن عسکری راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خاصّش، به كمك ما شتافت. هر چه اصرار كرديم و خواستيم او را از اين كار پرزحمت باز داريم، نپذيرفت و به كمكش ادامه داد و در همان حالِ تلاش گفت:

همسايه بودن يعنى همين.

او با اين بزرگوارى، ما را در نهايت بهت و حيرت شرمنده ساخت.(1)

با كفش روى موكت؟

وقتى آن شب فراموش نشدنى، هزينه تعويض موكت فرسوده كف اتاقش در نخست وزيرى را كه مبلغى ناچيز (2500 تومان) شده بود، نپذيرفت و توضيح مىخواست، گفتم:(2)

شما نخست وزيريد! شخصيّت‏هايى از داخل و خارج به ديدنتان مىآيند. لابد اين مقدار اصلاح و هزينه به مصلحت بود. وانگهى، هر چند انقلاب شد و شكل حكومت و شيوه خدمت تغيير يافته، امّا ضرورت، زمان نمىشناسد و... او كه فكر مىكرد شايد مقصودش را خوب درك نكرده‏ام، با نگاهى نافذ و نگران گفت:

من چگونه نخست وزيرى باشم كه روى موكت با كفش راه بروم، امّا باشند مردمى محروم كه چيزى نداشته باشند روى آن بخوابند! من اگر بخواهم فارغ از دنياى محرومان جامعه، با اين وسايل و امكانات رفاهى زمامدارى كنم، سخت اشتباه كرده‏ام! نه برادر! من با محروميّت انس و عادت دارم. دوست دارم وقتى شب سر بر بستر مىگذارم، نباشند محرومانى كه من از حال آنها غفلت كرده باشم.


(1). به نقل از: منيره سادات ميرزايى.

(2). ر، ك: نگارنده، خاطراتى از شهيد رجائى.

/ 151