نمره ارفاقى، ممنوع! - رمز جاودانگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رمز جاودانگی - نسخه متنی

حسن عسکری راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از دور مراقب بودم و ديدم آقاى رجائى سر ساعت به كلاسش رفت، و در حالى كه يك نفر هم حضور نداشت. مدّتى طول كشيد، شك كردم كه نكند واقعاً كسانى در كلاس باشند و من خبر نداشته باشم. بعد از حدود بيست دقيقه مشاهده كردم ايشان از كلاس بيرون آمد، در حالى كه مانند گذشته دست‏هايش را كه كاملاً گچى شده بود، به هم مىزد و پاك مىكرد. صبر كردم تا او از سالن خارج شد. بعد بلافاصله داخل كلاس شدم. با شگفتى ديدم كسى در كلاس نيست، امّا مطالب جديدى بالاى تخته نوشته شده است. خوب كه خواندم، متوجّه شدم او درس آن روز را دقيق و به‏طور كامل روى تخته پياده كرده و زير آن پيامى نيز به دانش‏آموزان داده است. بالاى تخته، نام خدا؛ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و بعد مطالب درسى بود و در پايان آن‏چنين نوشته بود:

من براى انجام وظيفه به كلاس آمدم و درس را نوشتم. ضمناً فرارسيدن سال نو را به همه تبريك مىگويم و از خداوند در سال جديد، موفقيّت يكايك شما را خواستارم (رجائى).

وقتى ايشان در اوّلين جلسه بعد از عيد وارد كلاس شد، تا دقايقى، كسى از شرمندگى سرش را بالا نمىآورد كه به صورت ايشان نگاه كند.(1)

نمره ارفاقى، ممنوع!

از ويژگىهاى معلّمى شهيد رجائى اين بود كه با دادن و گرفتن نمره ارفاقى مخالف بود. اتفاقاً يك بار ولى دانش آموزى كه كمك مالى قابل توجّهى به مدرسه كرده بود، فرزندش از درس رياضى ايشان نمره نياورده بود. پدرِ آن دانش‏آموز به صورت غير مستقيم، از كمكش به مدرسه ياد كرد تا شايد


(1). به نقل از: باقر انگشت باف، يكى از شاگردان شهيد رجائى.

/ 151