او در كارهاى سياسى و تشكيلاتى، بسيار محتاط بود و به اصطلاح، ناشناخته و بسته عمل مىكرد و از اسرار درون گروهى، حتّى به نزديكترين افراد وابسته به خود چيزى نمىگفت. زمانى براى انجام مأموريتى قرار بود به فرانسه برود، شبى كه در منزل ما جلسه نوبتى خانوادگى برقرار بود، در پايان جلسه به من گفت: فلانى! يكى ـ دو روز ديگر به پاريس خواهم رفت و آنجا آقاى صادق فخر را خواهم ديد. چون ايشان از دوستان نزديك آقاى