درس مأموريت - رمز جاودانگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رمز جاودانگی - نسخه متنی

حسن عسکری راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحصيلى كاهلى مىكنند؛ اگر چه به اسلام نمايى و شعاير دينى اهمّيت مىدهند، در حقيقت، اعتبار دين را پايين مىآورند.

گاهى اوقات بر اساس تكليف سنگينى كه مشتركاً در مورد اداره مدرسه داشتيم و من در پاره‏اى موارد نسبت به سهم خويش غفلت مىكردم وبه موقع انجام نمىدادم، ايشان نمىپسنديد و بنده را مورد ملامت دوستانه قرار مىداد. روزى به همين مناسبت، يك دفترچه و مداد كوچكى را در جيبم گذاشت و گفت: فلانى! هر كارى كه بايد انجام دهى، زمانش را مشخّص نما و به موقع آن را انجام بده كه فرصت از دست نرود، چون كارهاى انجام شدنى زياد است و عمر انسان بسيار كوتاه. آن گاه مثلى زد:

برنامه روان شناسى خواجه نورى را حتماً از راديو گوش مىكنى. بىترديد، اين آقا كه گوينده بحث علمى راديويى است، از شما و من بيش‏تر كتاب مىخواند. به موازات آن، لابد كارهاى ديگرى هم دارد كه بايد انجام دهد. به استراحت و گردش خود و خانواده‏اش نيز مىرسد. به كارهاى اجتماعى و فرهنگى هم علاقه‏مند است كه به آنها نيز مىپردازد. انجام به موقع اين كارها ممكن نيست؛ مگر اين كه معقتد باشيم كه او آدم منظّمى است و براى موفّقيت خود برنامه‏اى دقيق تنظيم كرده باشد.

درس مأموريت

او در كارهاى سياسى و تشكيلاتى، بسيار محتاط بود و به اصطلاح، ناشناخته و بسته عمل مىكرد و از اسرار درون گروهى، حتّى به نزديك‏ترين افراد وابسته به خود چيزى نمىگفت. زمانى براى انجام مأموريتى قرار بود به فرانسه برود، شبى كه در منزل ما جلسه نوبتى خانوادگى برقرار بود، در پايان جلسه به من گفت: فلانى! يكى ـ دو روز ديگر به پاريس خواهم رفت و آن‏جا آقاى صادق فخر را خواهم ديد. چون ايشان از دوستان نزديك آقاى

/ 151