محوريّت در زندان
همسنگرانش مىگويند: هر چند زندان مطلوب هيچ كس نبود، امّا شهيد رجائى آنجا را به كانون ورزيدگى و نظم انقلابى خويش در آورده بود. هيچ يك از دقايق عمرش در زندان، به مردگى و بيهودگى نمىگذشت. ساعاتى كه به نرمش و ورزش جسمى مىپرداخت، روح نا آرامش را با دعا و تلاوت حفظى قرآن كريم سرحال و سرزنده مىساخت. بحث علمى شناخت با ساير زندانيان و گفت وگو با آنها درباره فلسفه حيات، بيشترين ساعات زندانش را تشكيل مىداد. او شبها در زندان با نيايش مستمر شبانهاش، به آرامش روحى مىرسيد كه بركت برنامه ريزى، نظم و حدّاكثر استفاده از اوقات زندان، اعتماد بسيارى را جلب كرده و توجّه همگان رانيز بر انگيخته بود. او با برخوردارى از يك اعتماد به نفس خاص، كه خداوند نصيبش ساخته بود، در ديدار با زندانيان مسلمان، فرداى روشنترى پيش چشمانشان مىگشود.
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ
از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود
از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود
از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود