در سال 1359، وقتى سايه شوم جنگ تحميلى بر كشور سايه افكنده بود و مشكلات عمومى، به ويژه مشكلات ارزى كم كم خود را نشان مىداد، بر اساس پيش بينى و تصميم دولت، تا مدّتى ارز مسافران عادى به خارج كشور تا ميزان پانصد دلار پرداخت مىشد. روزى در همان اوضاع نامساعد، شخصى به نمايندگى يكى از مقامات، به ديدنم آمد. از لحظه ورود پيدا بود كار شخصى دارد و مىخواهد از طريق دفتر نخست وزير مشكلش را حل كند. بعد از گفت و گوى مقدّماتى، سرانجام موضوع اصلى را پيش كشيد و گفت:من از طرف... آمدهام. خواهرشان براى يك سفر ضرورى به لندن بيش از پانصد دلار نياز دارد. ايشان طى تماس تلفنى كه با آقاى رجائى داشتند، از قول وى نقل كردند پيش شما بيايم، بلكه اين گره به دست شما باز شود. گفتم: بر اساس مستنداتى كه داريد، اگر به مراجعِ مربوط مراجعه كنيد، مشكلتان را