شكنجه ديده نادر
آقاى صفاتى دزفولى از خاطرات دوره آشنايى خويش با شهيد رجائى مىگويد:(1)قادر به انتخاب قالبى كه بتواند شخصيّت ايشان را بيان كند، نيستم. با شهيد رجائى در فروردين سال 1356، در بند سه موقّت زندان قصر آشنا شدم. رژيم، زندانىهايى را كه هنوز آثار شكنجه از بدنهاى آنان محو نشده بود، در آن بند جمع كرده بود. على رغم مخفى كارىهاى رژيم، محلّ اختفاى شكنجه شدگان لو رفت و گروه حقوق بشر كارتر، رئيس جمهور وقت آمريكا كه تأمين منافع آن كشور در ايران را به دليل تهديد حكومت شاه در خطر مىديد، براى ارزيابى موقعيّت و تغيير و تعديل سياست حمايتى از رژيم به زندان شماره سه قصر راه يافت و با تمامى زندانيانى كه آثار شكنجه هنوز بر بدنهاىشان باقى مانده بود، مصاحبه به عمل آورد. پس از چند هفته، عدّهاى از زندانيان، از جمله شهيد رجائى را به زندان اوين منتقل كردند و در شهريور ماه نيز بقيه را به زندان شماره چهار قصر بردند. در اوايل پاييز سال 1356 عدّهاى از زندانيان اوين و نيز شهيد رجائى را مجدّداً به بند چهار قصر آوردند. در اينجا بود كه شهيد رجائى همراه آقاى بهزاد نبوى، براى اولّين بار جمعى مستقل را، جدا از گروههاى الحادى و نفاق، تشكيل دادند. در اين بند علاوه بر اين جمع، دو جمع ديگر به نام ماركسيستها و منافقين ـ موسوم به مجاهدين خلق كه عموماً انشعابى و بريده بودند ـ تقريباً به همين تعداد تشكيل شده بود.رهبرى جمع مسلمانان مستقل، با شهيد رجائى بود كه مورد قبول منافقين(1). كنگره آن شهيد در سال 77 قزوين.