ارزش معلّمى - رمز جاودانگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رمز جاودانگی - نسخه متنی

حسن عسکری راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

او با اين دو پاسخ مختلف و متضّاد اين عقيده را داشت كه اگر كسى عاشق معلّمى و متوجّه كرامت آن نباشد و فقط براى كسب درآمد بخواهد معلّم شود، زيان كرده و بدترين شغل را انتخاب كرده است.

تكيه كلامش اين بود:

اشتباه كردم كه شغل معلّمى را انتخاب كردم؛ چون مسئوليّت آن خيلى سنگين است، ولى اگر قرار باشد بار ديگر آزادانه شغلى را انتخاب كنم، باز همين اشتباه را تكرار مىكنم!

ارزش معلّمى

روزگارى ـ پيش از انقلاب ـ شهر تهران به دو بخش شمالى و جنوبى، با معناى خاصّى جا افتاده بود. بخش جنوبى آن با اكثريت فقيران و مردم ندار و بخش شمالى آن با خانواده‏هاى اشرافى و مالدار از هم متمايز بود. اكثر معلّمان سعى مىكردند خود را به بخش شمالى منتقل كنند تا بااشتغال در مدارس آزاد ـ غير دولتى ـ و تدريس خصوصى فرزندان خانواده‏هاى ثروتمند، تا حدودى مشكل مالى خانواده خويش را حلّ نمايند. اداره كل آموزش و پرورش تهران هر ساله با دو مشكل متفاوت در اين دو بخش مواجه بود: در بخش جنوبى با كمبود معلّم و در بخش شمالى با اضافه و اشباع آن.

وقتى انقلاب شد واندكى بعد، شهيد رجائى وزير آموزش و پرورش شد، هنوز همان تفكّر پيشين در بين برخى از معلّمان رايج بود. يك روز معلّمى به دفتر كارش مراجعه كرد و از وى خواست هر طورى شده با انتقالش ـ به يكى از مناطق شمالى ـ موافقت كند. او در پاسخ گفت: اين بار دوم است كه مىگويم ـ بنا بر مقرّرات و محظورات ـ درخواست شما مقدور نيست. معلّمِ ناراضى با عصبانيّت گفت: اگر موافقت نكنى، مىروم يك اسلحه مىخرم ومىآورم همين جا يك گلوله در مغزت خالى مىكنم. او در جواب گفت:

/ 151