با دانشآموزان بىانضباط - رمز جاودانگی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پرورش منطقه پيشنهاد داده شد كه ايشان با چند ساعت تخفيف، تدريس رياضى حدّاقل دو دبيرستان را برعهده بگيرد.
او بعد از بحثهاى زياد در اين زمينه، ناباورانه پيشنهاد تخفيف را نپذيرفت و با كمال صراحت و قاطعيت، گفت:
نه من حق دارم از 22 ساعت كمتر تدريس كنم و نه شما حق داريد چنين تخفيفى را به من بدهيد. من در آغاز استخدام باهفتهاى 22 ساعت تدريس توافق كرده و تعهّد دادهام و از همان اوّل به اين قرار گردن نهادهام. چگونه مىتوانم اكنون از پيمانم عدول كنم و با كم كردن ساعت، حق دانشآموزان را تضييع كنم. من از بابت ماليات اخذ شده از اولياى دانشآموزان، به بيت المال و در حقيقت، به مدرسه، كلاس و دانشآموزان مديونم و بايد دَين خود را مطابق قولى كه دادهام، ادا و به وظيفهام عمل كنم.(1)
اين نوع احترام به مقرّرات و دفاع از حقوق مردم، معمولاً از زبان كسانى مطرح مىشود كه رسالت تبليغ و ارشاد خلق را برعهده دارند ـ و به اصطلاح، اين كارهاند ـ نه يك دبير رياضى موظف به تدريس رياضى خشك و بىروح. وانگهى، در روزگارى كه به مصداق «ديانت، احمقى گرديد و بىدينى، زرنگى شد»، حمايت از معروف و انجام وظيفه، برچسب «فناتيك» و عقبماندگى داشت و قد برافراشتن براى پايدارى حقوق مردم شهامت مىخواست، شهيد رجائى بدون داشتن هيچگونه ابزار تبليغ، چنين رسالتى را در تاريخ آموزش و پرورش كشور از خود باقى گذاشت.
با دانشآموزان بىانضباط
او با شاگردانش خيلى صميمى بود. اگر از آنان لغزشى مىديد، معمولاً نه با آنان تندى مىنمود و نه آنان را از كلاس بيرون مىكرد، بلكه غير مستقيم ـ