دو نكته مديريّت
شهريور سال 1359 بود. نام محمّد على رجائى، اوّلين نخست وزير مردمى، در جامعه جاافتاده بود. بسيارى از نيروهاى متعهّد كه در به ثمر رساندن انقلاب نقش داشتند، هر روز به منظور خدمتى در محلّ سابق آموزش و پرورش، در خيابان اكباتان جمع مىشدند. شهيد رجائى آنجا را ـ هر چند كه فاقد امكانات كافى و شرايط امنيّتى بود ـ براى نخست وزيرى انتخاب كرده بود. نيروهاى حزب اللّهى كه اكثرشان در سازمانها و نهادهاى دولتى مسئوليّتى داشتند، علاقهمند بودند در پايان كار پرتلاش اجرايى و ادارى روز، نماز مغرب و عشا را در اين محل، با آن شهيد به جماعت بخوانند. ضمن اين كه تازهترين اطلاعات از رويدادهاى كشور را مىشد در اينجا به دست آورد. گاهى تا پاسى از شب تعدادى از آنان مىماندند و در سروسامان دادن امور دولت جديد كه در حال شكل گرفتن بود، كمك مىكردند. چه بسا كه در اين جمع هماهنگ و همدل، براى مسئوليّتهاى مانده و بلا تكليف، افرادى شناسايى و به كانال مربوط معرّفى مىشدند. راستى كه چه شبهاى فراموش نشدنى بود!اوّلين بار كه توفيق ديدار با شهيد رجائى دست داد، به مناسبت انجام خدمت در معاونت ادارى و مالى نخست وزيرى بود كه خدمت ايشان معرّفى شدم و در ارتباط با مسئوليّت جديد به حضورشان رسيدم. بعد از لحظاتى كه با چند پرسش و پاسخ و اداى توضيحات درباره وظيفه واگذار شده گذشت، به(1). به نقل از: جعفر علاقهمندان، معاون فعلى وزارت آموزش و پرورش كه در دوره نخست وزيرى شهيد رجائى، معاون وزارت مسكن و شهرسازى بود.