مدال معلّم - رمز جاودانگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رمز جاودانگی - نسخه متنی

حسن عسکری راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرزندش را از مردودى نجات دهد. شهيد رجائى گفت: آقاى عزيز! اگر كمك شما به مدرسه و براى رضاى خدا بود كه همان خدا پاداشش را به شما خواهد داد و اگر به مسئولان مدرسه كمك كرديد، لطفاً از همان‏ها مىتوانيد پس بگيريد و اگر هم به من كمك كرديد، ترديد نكنيد، من حاضرم آن را پس بدهم!

از اتّفاقات جالبى كه همه همكاران، دانش‏آموزان و حتى خانواده آن معلّم شهيد را شگفت زده كرد، قصه برادر زاده اوست كه در خانه وى و زير نظرش زندگى مىكرد. وقتى او نيم نمره از درس شيمى كم آورد و رجائى منضبط و قانونگرا از هر سو با اصرار و التماس‏ها روبه‏رو شد و على رغم دَينى كه نسبت به برادرش احساس مىكرد، براى اين كه حجّت را بر همه تمام كند، تنها به همكارش پيشنهاد كرد: اگر فلانى [برادرزاده‏ام [درس را فهميده، نيم نمره‏اش را بدهيد و اگر نفهميده، ارفاق نكنيد! او با اين توقع و پيشنهاد عادلانه دست همكارش را باز گذاشت، امّا همان‏طور كه معلوم بود، چون نمره اضافى حق برادرزاده‏اش نبود، مشارٌاليه آن سال مردود شد!

مدال معلّم

در آموزش و پرورش، هر ساله معمول بود كه به گروهى از معلّمان نمونه كشور طى مراسمى، مدال به اصطلاح شاهانه مىدادند. وقتى يك سال به شهيد رجائى خبر دادند: معلّم نمونه شدى، آيا حاضرى براى دريافت مدال معرّفى شوى؟

او كه در برابر اين پرسش، چهره كاملاً خونسرد و بىتفاوتى داشت، گفت: خير. من آن را لازم ندارم.

رئيس دبيرستان گفت: عجب! اگر در خواب به من بگويند كه مدال از شاه مىگيرى، از خوشحالى اسهال مىگيرم.

/ 151