بىترديد، در تلاوت قرآن مجيد كلمات «حزب» و «احزاب» را ضمن آياتى قرائت كرده و شاهد بودهايم كه در اين كتاب آسمانى، حدود بيست بار از اين كلمات سخن رفته است. به ويژه در سورههاى مائده و مجادله تنها سه بار واژه «حزب اللّه» در وصف متّقين آمده است.وقتى انقلاب شد، رجائى بر اين عقيده بود كه هر چه زودتر بايد اين فرهنگ واژه قرآنى را در جامعه انقلابى و اسلامى جا انداخت. در ابتداى تشكيل حزب جمهورى اسلامى با آن همه ايمان و الفتى كه به مؤسّسان اين حزب داشت، امّا عضو آن نشد. اعتقادش براين بود كه اگر مفهوم اين حزب فراگير باشد و به تعبير قرآنى، دارندگان اوصاف اهل تقوا را شامل شود و در چتر آن همه اهل ايمان با همان اوصاف ويژه تقوا جا بگيرد، خود او نيز چه فرم حزبى پركند يا نكند، عضو همان حزب است!بنابراين، يك بار كه فرصتى برايش پيش آمد تا در مصاحبه تلويزيونى شركت كند، براى اين كه تبليغات مسموم و اتّهامات دنياى استكبار و ايادى داخلىاش را در مورد نيروهاى مبارز خنثى كند و مفهوم حزب اللّه را كه به تازگى در جامعه رواج پيدا كرده بود، روشن كند، به تعريف اين كلمه و مصداق اين تعبير قرآنى پرداخت و گفت: حزب اللّه همانهايى هستند كه از پانزده خرداد سال 42، همراه امام حركت را شروع كردند و در مساجد و تكايا، در سينه زنىها با شعارهايى كه دقيقاً از همان موقع در خطّ امام بود،