ديدار شخصى ممنوع - رمز جاودانگی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حل خواهند كرد. او گفت: اگر مداركى داشتيم كه پيش شما نمىآمديم!گفتم: شايد سفر اين خانم شخصى است.گفت: البته در آنجا ملاقاتهاى فرهنگى هم دارند و فعّاليت تبليغى ـ اسلامى نيز خواهند كرد!گفتم: اين حرف شما توجيه مستند و منطقى ندارد.گفت: يعنى نمىخواهيد قبول كنيد كه خواهر... كار فرهنگى و تبليغى خواهد كرد!گفتم: من از كجا بدانم؟ براى اين كه ايشان را خيلى نرنجانده باشم، ادامه دادم: ايشان يا بايد مأموريت دولتى داشته باشند كه حسابش جداست، يا اين كه بايد براى كار فرهنگى و تبليغى تعريف مشخصى در بين باشد و ايشان هم برنامهاى تحت همان عنوان ارائه كنند تا دست مسئولان باز باشد كه مشكلشان را حل نمايند.آن آقا چون از اين گفته خوشش نيامد، رنجيده خاطر از اتاق كارم بيرون رفت. تقريباً دو روز بعد، شهيد رجائى از من پرسيد: راستى از جانب آقاى... كه در مورد «ارز» آمده بودند، چه اقدامى كرديد؟ وقتى آنچه اتفاق افتاده بود، را شرح دادم، هر چند مطمئن بودم از توصيه و پارتى بازى به شدّت نفرت دارد، امّا از نگاه معنا دارش كمى ترديد كردم و پرسيدم: يعنى كار من اشكال داشت؟ او نفس عميقى كشيد و با آهنگى قاطع پاسخ داد: نه تنها اشكالى نداشت، بلكه بجا بود. اگر غير از اين مىكردى، عجيب بود! آنچه مرا به تفكّر واداشت، اين بود كه همه مىدانند در كشور چه اتفاقى افتاده، امّا نمىدانم چرا برخى نمىخواهند مثل همه مردم باشند!ديدار شخصى ممنوع
آن روز ساعت 5/9 صبح، به نخست وزيرى رفتم و به منشى عمويم