ديدار شخصى ممنوع - رمز جاودانگی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رمز جاودانگی - نسخه متنی

حسن عسکری راد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حل خواهند كرد. او گفت: اگر مداركى داشتيم كه پيش شما نمىآمديم!

گفتم: شايد سفر اين خانم شخصى است.

گفت: البته در آن‏جا ملاقات‏هاى فرهنگى هم دارند و فعّاليت تبليغى ـ اسلامى نيز خواهند كرد!

گفتم: اين حرف شما توجيه مستند و منطقى ندارد.

گفت: يعنى نمىخواهيد قبول كنيد كه خواهر... كار فرهنگى و تبليغى خواهد كرد!

گفتم: من از كجا بدانم؟ براى اين كه ايشان را خيلى نرنجانده باشم، ادامه دادم: ايشان يا بايد مأموريت دولتى داشته باشند كه حسابش جداست، يا اين كه بايد براى كار فرهنگى و تبليغى تعريف مشخصى در بين باشد و ايشان هم برنامه‏اى تحت همان عنوان ارائه كنند تا دست مسئولان باز باشد كه مشكلشان را حل نمايند.

آن آقا چون از اين گفته خوشش نيامد، رنجيده خاطر از اتاق كارم بيرون رفت. تقريباً دو روز بعد، شهيد رجائى از من پرسيد: راستى از جانب آقاى... كه در مورد «ارز» آمده بودند، چه اقدامى كرديد؟ وقتى آن‏چه اتفاق افتاده بود، را شرح دادم، هر چند مطمئن بودم از توصيه و پارتى بازى به شدّت نفرت دارد، امّا از نگاه معنا دارش كمى ترديد كردم و پرسيدم: يعنى كار من اشكال داشت؟ او نفس عميقى كشيد و با آهنگى قاطع پاسخ داد: نه تنها اشكالى نداشت، بلكه بجا بود. اگر غير از اين مىكردى، عجيب بود! آن‏چه مرا به تفكّر واداشت، اين بود كه همه مىدانند در كشور چه اتفاقى افتاده، امّا نمىدانم چرا برخى نمىخواهند مثل همه مردم باشند!

ديدار شخصى ممنوع

آن روز ساعت 5/9 صبح، به نخست وزيرى رفتم و به منشى عمويم

/ 151