بر اساس شواهد تاريخى، بيشتر مردان و زنانى كه به مدارج عالى و اوج شهرت رسيدهاند، بدون ترديد يا از هدايتهاى پدر و مادرى دلسوز و درد آشنا برخوردار بودهاند و يا از راهنمايىهاى معلّمى فرهيخته.كار شناسان تعليم و تربيت، معتقدند بعد از خانواده و مدرسه، مهمترين بستر ساخت و ساز فكرى مناسب براى يك نوجوان در خارج از خانه، جامعه سالم است.با توجّه به اين نكات، بانگاه كنجكاوانه به مجموعه خانواده و زندگى شهيد رجائى به سهولت مىتوان دريافت كه هيچ يك از شاخصههاى فوق در دوران شكلگيرى شخصيّت او وجود نداشته است. رجائى نه سايه پدر بالاى سر داشت، نه درس مستمّر در مدرسه آموخت و نه فضاى فرهنگى ـ اجتماعى سالهاى شكوفايى حياتش بر وفق مراد بود.او در چهارسالگى ـ كه بايد لبخند پرمهر پدرى در نگاه تشنه فرزند بنشيند ـ از داشتن وجود پدر محروم مىشود. تحصيلات او به دليل فقر، در پاى تلاش معاش ذبح مىگردد و رجائى هر چند به همّت مادر فداكارش، دوره ابتدايى را در شهر قزوين به پايان مىبرد، امّا به سبب مشكلات مالى، راهى تهران و روانه بازار كار مىشود. او در شرح گذشته درد آور خويش چنين مىگويد:مادرم با تلاش و كوشش و حفظ حيثيّت شديد خانوادگى، در بين همه