رمز جاودانگی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
قصد مرخّصى و خداحافظى از محضرشان اجازه خواستم اتاق را ترك كنم. ايشان در پايان اين ديدار، مقدارى كاغذ باطله، آن هم نسخههاى دوم و سوم تايپ شده رنگى كه يك طرف آن نانوشته بود، به من دادند تا براى پيش نويس نامههاى ادارى از آنها استفاده كنم! شگفتى تمام وجودم را فرا گرفت. همان دم با خود گفتم: گويا اين اوّلين درس ايشان است. خدا به داد ما برسد! او در همان آغاز همكارى، درسى فراموش نشدنى به من مىداد. هم چنان كه مشهور بود او صرفه جويى را به شدّت رعايت مىكند، به من و همكارانم عملاً مىآموخت كه حقوق مردم و بيت المال را با دقّت خاص محترم بشماريم.شهيد رجائى با آن همه شهرت در اخلاص، پاكى و مراقبت مستمرّ نفس، در آن شرايط جديد نظام كه مىخواست مديريّتها پا بگيرد، اعتقاد ويژهاى به داشتن انگيزه براى مديريّتهاى مختلف داشت. مدّتى بود براى سرپرستى تشكيلات نخست وزيرى دنبال فرد مناسبى بود. چند نفر به حضورشان پيشنهاد شدند. هر كدام را به دلايلى نپذيرفت. وقتى به او گفتند: اينها آدمهاى سالم و پرهيزكارىاند. پاسخ داد: «براى تصدّى اين مسئوليّتها تنها سلامت و صيانت و پاكى كافى نيست، هر چند شرط اساسى است. در شرايط فعلى بايد مسئولان را با هر دو وعده پاداش مادّى و معنوى به كار واداشت و براى برخى از پستها بايد به انگيره مدير نيز توجّه داشت، تا امور مردم با بىميلى، يا كاهلى برخى از مديران بىانگيزه، مختلّ نماند»؛ چرا كه «هركسى از ظنّ خود شد يار من». هر چند كه شهيد رجائى با اعتقاد به دو ويژگى «تخصصّ و تقوا» براى مديريّتها، مطمئن بود كه تخصص مورد نياز جامعه همراه با پاكى نفس در دراز مدّت، آدمها را در انجام مسئوليّتها بيمه مىكند.(1)