نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جزء ملاقات كسي با شخصي جسماني بودن است، شخص به موجودي اطلاق مي ‏شود كه داراي بدن باشد و مهرورزيدن به كسي اين است كه رويدادهاي مكاني - زمانيي وجود دارند كه معناي مهر مي ‏ورزد را مي ‏سازند؛ مثلاً از او تجليل كرده يا به او نامه نوشته است و هكذا.(1)

سپس در جاي ديگر مي ‏گويد:

كاكس خدا را شخصيتي قلمداد مي ‏كند كه ما با او ملاقات مي ‏كنيم و او به ما مهر مي ‏ورزد. اگر او چنان كه به وضوح پيداست - از خداي خداباوران حكايت مي ‏كند كه موجودي است متعالي ، بدين معنا كه جسم مكاني - زماني ندارد، در اين صورت، آن‏چه من «جزء» و «حس كردن بدن»، خواندم نمي ‏تواند بخشي از مراد او از «ملاقات كردن»، «شخص» يا «مهر مي ‏ورزد» به هنگام اطلاق اين واژه‏ها بر خدا باشد. پس مراد او را از اين واژه‏ها چه مي ‏توان دانست؟... اگر مي ‏خواهيم واژه‏هايي ، مانند «ملاقات كردن»، «شخص»، يا «مهر مي ‏ورزد» را در مقام حكايت از خدا استعمال كنيم، در اين صورت، سخن ما فقط زماني معنا دارد كه بتوانيم معاني روشني به اين واژه‏ها بدهيم [آيا] مي ‏توانيد تصور روشني داشته باشيد از معناي اين گفته كه:« من با شخصي كه به من مهر مي ‏ورزد ملاقات كردم» اگر موجودِ موردِ اشاره، علي الفرض بدن جسماني نداشته باشد؟ براي هر يك از اين واژه‏ها هر معنايي كه مي ‏توانيد تصور كنيد، ولي در هر حال، آيا احساس نمي ‏كنيد كه وجودِ بدنِ جسماني ِ موجودِ موردِ اشاره و معمولاً حتي حركتِ بدنِ او، مفروض گرفته شده است؟.(2)

مسئله ارتباط ميان فاعل و بدن فاعل مسئله‏اي است بسيار مشكل. از سويي ، چنان كه كوشيدم تا نشان دهم، در جايي كه بدنِ جسماني ِ فاعل نه وجود دارد و نه حركت، اين گفته كه فاعل، مثلاً، مهر مي ‏ورزد ظاهراً گفته‏اي است بي ‏معنا. و با اين همه، از سوي ديگر، چنان كه جمعي از فيلسوفان معاصر به روشني نشان داده‏اند، مفهوم فاعليت [يا

1. همان، ص 78-79.

2. همان، ص 79-80.

/ 219