نقد برهان ناپذیری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
Pصادق است.اما اين دفاع از (49) مي رساند كه تعبير اخير ابهام دارد و ممكن است به معناي (a49) بالضرورة اگر خدا پيشاپيش بداند كه X، A را انجام خواهد داد، آنگاه X، A را انجامخواهد داد.يا ( 49) اگر خدا پيشاپيش بداند كه X، A را انجام خواهد داد، آنگاه X، A را بالضرورة انجام خواهد داد.باشد.برهان الحادي به صدق ( 49) نيازمند است، اما دفاع فوق از (49) صرفاً (a 49) را ثابتمي كند نه ( 49) را. اين مطلب در واقع، به نحو ضروري صادق است كه اگر خدا (يا هركس ديگري ) بداند كه قضيه P صادق است، آنگاه P صادق خواهد بود، اما صرف اين مطلب نتيجه نمي دهد كه اگر خدا به P علم داشته باشد، آنگاه P بالضرورة صادق است. [يعني ثبوت محمول براي موضوع ضروري است[ ]قضيه] اگر من بدانم كه «هنري » مجرد است، آنگاه هنري مجرد است يك حقيقت ضروري خواهد بود، اما نتيجه نمي شود كه اگر من بدانم كه هنري مجرد است، آنگاه قضيه «هنري مجرد است» بالضرورة صادق خواهد بود. من مي دانم كه هنري مجرد است، آنچه كه نتيجه مي شود اين است كه قضيه «هنري متأهل است» كاذب است، اما نتيجه نمي شود كه بالضرورة كاذب باشد. بدين ترتيب، به نظر مي رسد ادّعاي ناسازگاري علم مطلق الهي با اختيار انسان مبتني بر نوعي خلط است».(1)تمايز ضرورت de e dedicto نقد پلانتينجا مبتني بر تمايز ميان ضرورت عيني (= de e) و ضرورت قضيه