نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نشان دهد كه (1) تا (3) هيچ‏گونه ناسازگاري ندارند. ناسازگاري مجموعه (1) تا (5) را مي ‏توان به قرار ذيل ارائه داد:

مي ‏توانيم بر مجموعه (1) تا (5) با فرض پذيرش (1)، (2)، (4) و (5) اين دو حقيقت ضروري را بيفزاييم:

(6) اگر خدا قادر مطلق و خيرخواه محض است و توانايي ‏هاي او را هيچ حدّ و مرزي نيست و شرّ نقطه مقابل خير است، آن‏گاه خدا هر شرّي را دفع مي ‏كند.

(7) اگر خدا هر شرّي را دفع مي ‏كند، آن‏گاه هيچ شرّي موجود نيست.

(8) چنين نيست كه خدا هر شرّي را دفع كند. [قياس استثنايي از (3) و (7)] (9) چنين نيست كه (خدا قادر مطلق و خيرخواه محض باشد و توانايي ‏هاي او را هيچ حدّ و مرزي نباشد و شرّ نقطه مقابل خير باشد). [قياس استثنايي از (8) و (6)] (10) يا خدا قادر مطلق نيست، يا خيرخواه مطلق نيست، يا توانايي ‏هاي او را حدّومرز است و يا شرّ نقطه مقابل خير نيست. [اعمال نقيض در (9)] چنان‏كه واضح است (10) تركيب فصلي است كه اگر صادق باشد حداقل يكي از مؤلفه‏هاي آن بايد صادق باشد.

بنابراين، بايد يكي از 4 قضيه زير صادق باشد:

(11) «خدا قادر مطلق نيست» (12) «خدا خيرخواه مطلق نيست» (13) «توانايي ‏هاي خدا را حدّومرزي است» (14) «شرّ نقطه مقابل خير نيست» همان‏طور كه مشاهده مي ‏شود (11) با (1) و (12) با (2) و (13) با (5) و (14) با (3) در تناقض است. پس مجموعه (1) تا .(7)

صريحاً متناقض و ناسازگارند.

اين استدلال تا اين‏جا مبتني بر اصل امتناع تناقض است؛ يعني چون امتناع تناقض پذيرفته شده است، در نتيجه، پذيرش گزاره‏هاي (1) تا (7) منجر به تناقض مي ‏شود. از آن‏جا كه در استدلال فوق قضيه (3) را هم ملحد و هم موحد مي ‏پذيرد، به ظاهر استدلال به سود ملحد است، مگر آن‏كه موحد حداقل يكي از گزاره‏هاي (4) تا (7) را منكر شود. اما اگر اصل امتناع تناقض در استدلال پذيرفته نشده باشد، كما اين‏كه از برخي عبارات مكي تشكيك در اين اصل استفاده مي ‏شود، در اين صورت، اصل امتناع تناقض محكوم قدرت الهي است و ملحد از استدلال خود طرفي نمي ‏بندد، زيرا وقتي ملحد مي ‏تواند نتيجه بگيرد خدا موجود نيست كه تناقض محال باشد و در صورتي كه تناقض محال نباشد موحد مدعي مي ‏شود آن‏چه را شما شرّ مي ‏دانيد موجود نيست.

بر اين اساس، نمي ‏توان گفت كه خدا وجود ندارد، لذا حق آن است كه ما نيز همانند پلانتينجا استدلال مكي را كه مدعي است توانا بودن خدا بر محالات عقلي از لوازم خداشناسي عرفي است، ناديده بگيريم. پس مهم نقّادي يكي از دو مقدمه (4) و (5) مكي است. اگر (4) و (5) يكي از حقايق ضروري عالم باشند، استدلال مكي با پذيرش اصل امتناع تناقض معتبر مي ‏شود، اما به قول پلانتينجا «مكي نيز كه اعتقاد دارد برخي «مقدمات الحاقي » يا «قواعد شبه منطقي » مورد نياز است، به ندرت گامي در جهت يافتن مقدمات الحاقي كه ضرورتاً صادق باشند به همراه مجموعه A به نحو صوري يك تناقض صريح را به دست دهند، برمي ‏دارد».(1)

در نقد (4) و (5) لازم است بگوييم: اگر قضيه‏اي از حقايق ضروري باشد بايد در هر اوضاع و احوالي صادق باشد؛ و نتوان وضع يا حالتي از امور را تصوير كرد كه در آن وضع و حالت قضيه كاذب درآيد. البته ممكن است قضيه‏اي را در يك وضع خاص ثابت نگهداريم و در آن وضع از حقايق ضروري باشد؛ مثلاً الآن «من در حال نوشتن هستم» اگر اين قضيه را به لحاظ حال كنوني در نظر بگيريم، از حقايق ضروري است، يا 180 درجه بودن زواياي مثلث از حقايق ضروري است، ولي اين حقيقتِ ضروري مقيّد به دوام خود مثلث است، اگر شكل مثلث عوض شود، لازم نيست شكل تغيير يافته داراي زاويه باشد، چه رسد به اين‏كه 180 درجه باشد. بنابراين،


مي ‏گوييم: آيا قضيه:

(4) خير نقطه مقابل شرّ است، به طوري كه شخص خيرخواه، حتي ‏المقدور شرّ را از ميان برمي ‏دارد. حقيقتي ضروري است؟ پلانتينجا در ضروري نبودن (4) چنين مي ‏گويد:

فرض كنيد كه شما آگاهيد كه پال ... در مكاني گير افتاده است و شما هم‏چنين مطلعيد كه دوست ديگري به نحو مشابهي در فاصله پنجاه مايلي و در جهت مقابل گرفتار شده

1. فلسفه دين، خدا، اختيار و شرّ، ص 62.

2. البته اگر حقيقتي ازلي باشد، ضرورت آن هيچ قيد و شرطي ندارد، لذا از نظر فيلسوفان اسلامي وجود خدا از حقايق ضروري ازلي است و ضرورت وجود براي خدا، حتي مقيّد به دوام ذات نيست.


/ 219