نقد برهان ناپذیری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ايجاد كند، بلكه بايد علم مطلق و قدرت مطلقه او را هم در نظر گرفت. در اينجا هم بايد مهرورزي را با علم مطلق و قدرت مطلقه او در نظر گرفت، سپس مشكل را مطرح كرد، زيرا اگر خدا عالم به شرّي نباشد و يا حتي عالم باشد، ولي قادر بر دفعش نباشد، در اين صورت، بر مهرورزي او گردي نمي نشيند.3- پيشفرض پنهان در مسئله، مهرورزي و خدا ابطالپذيري ، محدود بودن زندگاني انسانها به زندگاني دنيايي است، گويي در اديان توحيدي سخن از آخرت و ارتباط وثيق اعمال و رفتار انساني در زندگاني دنيايي با زندگاني آخرتي به ميان نيامده است. بنابراين، اگر در عالم دنيا مشكلاتي فراروي انسان قرار گيرد نبايد بلافاصله نتيجه گرفت كه چون خوشايند بشر نيست، پس شرّ است، زيرا اين شبيه آن است كه بگوييم، در رحم بودن جنين براي او شرّ است و توجه به دوره بعد او نداشته باشيم.4- مشكل مهرورزي خدا از آن نظر براي فيلسوفان دين مشكل جلوه مي كند كه دانسته يا نادانسته بعضي از اوصاف خدا را كه در اديان توحيدي مطرح است ناديده مي انگارند. خدا همانطور كه مهرورز است، غضب كُننده هم هست، اگر چه در فرهنگ اسلامي مهرورزي او مقدم بر غضبناكي او است. (يا مَنْ سَبَقَتْ رحمته غضبه) به هر حال، خدا هم بهشت دارد هم جهنم، لذا نمي توان از مهرورزي او بلافاصله نتيجه گرفت، پس هيچ شرّي تحقق نمي يابد. يا بالعكس نمي توان از وجود شرّ نتيجه گرفت كه خدا بر شخص غضب كرده است، زيرا ممكن است رساندن شرّي در دنيا مبدأ خيري عظيم براي شخص باشد، لذا در فرهنگ اسلامي سالك الي الله هميشه بايد بين خوف و رجا باشد؛ يعني به مهرورزي و رحمانيّت خدا اميد ببندد و از غضب او خود را در امان نبيند و خائف باشد.