نقد برهان ناپذیری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آن روشن شود. وي اسم بودن لفظ «God» را بديهي مي داند، اما اسم جنس نبودن آن را از اين نكته استفاده مي كند كه حرف وحدت و تعدّد بر سر آن نمي آيد، يعني نمي گوييم: One God يا Some God، در حالي كه در اسم جنس مي توان گفت: يك مرد يا چند مرد.همچنين «God» اسمي نيست كه كميّتپذير باشد؛ مثلاً نمي توان گفت «فلان مقدار از «God» وجود دارد».وي از مجموع اين نكات استفاده مي كند كه لفظ «God» در جمله هايي مانند «existGod» (خدا وجود دارد) اسم خاص است.ميكائيل دورانت (Michael Du ant) در مقاله «معناي لفظ God» درست عكس دعاوي فوق را ادعا مي كند و مي گويد:«پتر گيچ مي گويد: «God» صورت جمع مي پذيرد و حروف تنكير بر سر آن در مي آيد و اسامي عدد «خيلي »، «بعضي » و «يك» بر آن مقدم مي شود، در حالي كه هيچ اسم خاصّي چنين نيست، چنانكه فرگه به درستي متعرض آن شده است. افزون بر اين، گيچ و انسكوم چنين استدلال مي كنند: تنها زماني كه «God» هم چون لفظ قابل براي حمل وصف بر آن تفسير شود (غير اسم خاص) مي توان جمله «خدا موجود است» را تأييد يا اثبات كرد».(1)بارنز بعد از ذكر سه احتمال ابتدايي درباره لفظ God مبني بر اين كه آيا اسم خاص است يا اسم عام و يا بينابين، به حق مي گويد:اين بحث به خودي خود پيش پا افتاده است. ما نبايد به خودمان اجازه دهيم كه فريب بخوريم، زيرا زبان غالباً يك واژه را گاهي به عنوان يك اسم خاص و گاهي به عنوان يك واژه مفهومي [اسم عام] به كار مي برد. لفظ «خدا» (God)، آن گونه كه فرهنگ آكسفورد خاطرنشان مي كند واژهاي است كه علي القاعده به هر دو طريق به كار مي رود. ما هم هر دو را مي گوييم: «خدا (God) دعايش را شنيد» (God Hea d His P aye )... «رب الارباب خداي غيوري است» (The Lo d is a jealous God)...مفهوم يك اسم خاص بودن، تابع به كار بردن به عنوان اسم خاص است. به طور كلي n يك اسم خاص است، اگر و فقط اگر استعمالِ عادي n به عنوان يك اسم خاص باشد،