باب اول: در تحريص بر دعا - آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله - نسخه متنی

احمد بن محمد ابن فهد حلی؛ ترجمه: محمدحسین نائیجی نوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باب اول: در تحريص بر دعا

عقل و نقل بر آن تحريص مىنمايند.

(عقل تحريص بر دعا مىكند)

عقل (1) عقل جلوگيرى از ضرر به نفس را در صورت قدرت و امكان واجب مىداند و ازطرفى پيدايش گرفتارى براى انسان در دار دنيا حتمى است، زيرا انسانها ناچاردرگير امورى اند كه باعث تشويش خاطر و مشغوليت فكرى شده و مضر بهحال ايشان مىباشد. اين عوامل تشويش، يا داخلى هستندمثل بيمارى كه مزاج بشر راعليل مىكند، و يا خارجىمثل اذيت و آزار ستمگر، و يا ناملايماتى كه از همراه و يا همسايه به او مىرسد، اگر هماز همه اينها در امان باشد، باز عقل وقوع و ارتباط اين نگرانيها را با اومحتمل مىشمارد، چگونه انسان از تشويشها خالى باشد؟ در صورتيكه انسان در سرزمينحوادث كه دستخوش دگرگونى و تغييرات است، زندگى مىكند و هيچ انسانى، چه درحال، و چه در آينده از حوادث دردناك جدا نيست پس ضرر حوادث يا گريبانگير انسانهاست، و يا آنكه انتظار مىرود حوادثى براى او اتفاق افتد و در صورت امكان هر دو ضرر رابايد از بين برد. دعا اين غرض را بر آورده مىكند و همه كس نيز توان دعا و نيايش دارد؛ بنابراين بايد دعا كرد.

اميرالمومنين و سيد الوصيين صلوات الله عليه وآله نيز همين معنا را گوشزد كرده و فرموده اند هيچ مبتلايى گر چه ابتلاى او بزرگ باشد سزاوارتر از شخص در عافيت، از دعا كردن نيست، زيرا كه شخص در عافيت، از بلا ايمن نيست.

بنابراين، روايت روشن نمود كه همه، چه دردمند، و چه در عافيت، نيازمند به دعا هستند و فايده دعا رفع بلاى موجود و دفع ضررهاى محتمل كه فرود مىآيند مىباشد، و يا دعا جلب منفعت مطلوب يا حفظ خير موجود و دوام و جلوگيرى از زوال آن مىنمايد زيرا ائمه عليهم السلام دعا را به سلاح وصف كردند و به وسيله سلاح هم جلب منفعت مىشود و هم ضرر جلوگيرى مىشود و نيز ايشان دعا را سپر نام گذاشتند و سپر وسيله دفاعى است كه از ناملايمات جلوگيرى مىكند.

پيامبر خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: آيا مىخواهيد كه شما را به سلاحى راهنمايى كنم كه شما را از دشمنان نجات مىدهد و روزيتان را زياد مىنمايد؟

عرض كردند: بله اى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: شب و روز، پروردگارتان را بخوانيد زيرا سلاح مومن دعاست.

و امير المؤمنين عليه السلام فرمود: دعا سپر مؤمن است و هر گاه در خانه اى را زياد بكوبى آن در باز مىگردد.

و امام صادق عليه السلام فرمود: دعا از نيزه تيز فرو رونده تر است و امام كاظم عليه السلام فرمود: دعا مقدر و غير مقدر را بر مىگرداند. راوى مىگويد: عرضه داشتم: مقدر را فهميدم، اما مقصود از غير مقدر چيست؟ فرمود: منظور از غير مقدر آنست كه: تقدير به آن تعلق نگيرد. و فرمود: برشما باد به دعا، زيرادعا و خواهش از خداى تعالى بلا را باز مىگرداند ؛ يعنى بلائى كه مقدر شده و حكم به نزول آن تمام گرديده، جز آنكه امضا نشده است. بنابراين وقتى كه بنده، خداى را بخواند و از او در خواست كند كه آن بلا را باز گرداند، خدا آن را باز مىگرداند.

زراره از ابى جعفر باقر عليه السلام روايت كرد: آن حضرت فرمود: ايا شما را به چيزى كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم آنرا استثنا نكرد (يعنى نگفت ان شاء الله) راهنمايى نكنم؟ عرض كرديم: بله، فرمود: دعاء قضايى را كه محكم شده باز مىگرداند و آن حضرت انگشتان خويش را بهم چسبانيد، (كنايه از آنكه تمام اجزاى حكم الهى محكم گرديده ولى نازل نشده است).

و از امام زين العابدين و سيد و آقاى عبادت كنندگان روايت شده كه آن حضرت عليه السلام فرمود: دعا و بلا تا قيامت ملازم همند (ولى) دعا بلاى محكم شده را باز مىگرداند.(2) و از آن حضرت عليه السلام روايت شده است كه فرمود: دعابلاى نازل و غير نازل را بر مىگرداند. (2) پس از اين احاديث و احاديث فراوانى كه به خاطر اطاله كلام نقل نكرديم، ظن، بلكه علم به دفع ضرر پيدا مىشود، زيرا قطع به درستى خبر راستگويان داريم.

قرآن بر دعا تحريص مىكند

اما كتاب: آياتى از قرآن كريم بر آن دلالت دارند: از جمله خداى تعالى فرمود: قل ما يعبوبكم ربى لو لا دعاءكم (3)بگو پروردگارم به شما اعتنائى نمى كرد اگر دعاى شما نبود و فرمود: ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادى سيدخلون جهنم داخرين (4)مرا بخوانيد اجابتتان مىكنم آنانى كه از عبادت من (دعا) اعراض و سركشى مىكنند، زود با ذلت و خوارى در دوزخ شوند. پس خداى تعالى دعا را عبادت قرار داد و كسى كه به سبب تكبر عبادت نكند، به منزله فر تلقى شده است. (3)

و نيز گفتار حق تعالى: و ادعوه خوفا و طمعا (5): و با ترس و اميد او را بخوانيد و گفتار حق تعالى: و اذا سالك عبادى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لى و ليومنو بى لعلهم يرشدون (6)وقتى بندگانم از من چيزى را بخواهند پس من نزديكم و خواهش دعا كننده را به هنگامى كه دعا نمود بر مىآورم پس طلب اجابت كنند و به (اجابت) من ايمان بياورند شايد رستگار شوند.

استفاده از آيه

بدانكه اين آيات بر امورى دلالت دارند:

اول: خداى تعالى تلويحا با اين گفتار و اذا سالك عبادى فانى قريب بندگان را به دعا و خواست از خود، دعوت كرد.

دوم: نهايت توجه حق تعالى، به سرعت در اجابت، معطوف است. و جواب خود را متوقف بر تبليغ پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم نكرده است، بلكه فرمود فانى قريب يعنى من نزديكم و نفرمود بگو به ايشان كه من نزديكم.

سوم: جواب فانى قريب بافاء آمده است كه فاء (به معناى پس) دلالت بر اجابت شدن بدون فاصله مىكند.

چهارم: خداى تعالى ايشان را مشرف فرمود به اينكه خود او اجابت مىكند تا آنكه بدان منزلت دعا و شرف و محل آن را در نزد خودش به ايشان گوشزد كند.

امام باقر عليه السلام فرمود: از دعا خسته نشو! زيرا دعا در نزد خدا منزلت و مقامى عظيم دارد. و امام باقر عليه السلام در پاسخ سئوال بريد بن معاويه بن وهب كه پرسيده بود: زياد قرآن خواندن بهتر است يا دعاى زياد؟ فرمود: دعاى زياد بهتر است سپس آيه قل ما يعبوبكم ربى لولادعائكم را قرائت فرمود.

پنجم: اين آيه دلالت دارد كه خداى تعالى مكان ندارد، زيرا اگر مكان داشت نزديك همه مناجات كنندگان نبود.

ششم: خداى تعالى امر به دعا فرمود در اين سخنش فليستجيبوا لى پس از از من طلب اجابت كنيد؛يعنى مرا بخوانيد.

هفتم: گفتار خداى تعالى وليومنوابى و ايمان به من آورند.امام صادق در معناى آن فرمود: يعنى بندگان به اين مطلب برسند كه من قدرت بر اعطاى در خواست ايشان را دارم پس امر كرد كه ايشان اعتقاد به قدرت بر اجابت حق تعالى پيداكنند.(4)

اين كلام دو فايده دارد: ايشان را آگاه كرد كه صفت قدرت در او موجود است و اميدوارشان كرد كه ايشان به خواسته هاى دلخواه مىرسند و به مرادهاى خود دست پيدا مىكنند و به خواهش خود نايل مىگردند، زيرا وقتى انسان طرف معامله و قرار داد خود را تواناى بر دفع عوض دانست، همان، انگيزه براى معامله با او مىگردد، و رغبت در معاوضه با او پيدا مىكند، چنانكه اگر بداند كه او عاجز از پرداخت عوض است ديگر انگيزه و رغبت معامله با او پيدا نمى كند و لذا مردم از معامله با مفلس اجتناب مىكنند.

هشتم: خداى تعالى ايشان را به رشاد بشارت داده است، رشاد يعنى راه هدايتى كه انسان را به مطلوب مىرساند، انگار ايشان را به اجابت دعا بشارت داد.

و همانند آن، گفتار امام صادق، جعفر بن محمد عليهما السلام است كه فرمود: هر كس آرزوى چيزى را كند، كه خداى تعالى بدان راضى است، نمى ميرد مگر آنكه آن چيز به او اعطا نشود. حضرت فرمود: وقتى دعا كردى پندار كه مطلوب تو به در خانه است (5) و همين حديث نيز از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم روايت شده است.

(چرا دعاى ما به اجابت نمى رسد)

اشكال

بسيارى از مردم خداى را مىخوانند، ولى خداى اجابت نمى كند، پس معناى آيه چه مىشود كه فرمود: اجيب دعوة الداع اذا دعان؟ پاسخ علت اينكه خداى تعالى دعاى ايشان را اجابت نمى كند، اين است كه: ايشان شرايط دعا را مراعات نكردند، و اين عدم مراعات و اخلال به شرايط دعا يا به اين دليل است كه سئوال ايشان همراه با آداب دعا وجامع شرايط آن نبوده است، چون دعا آداب و شرايطى دارد كه بايد با آن شرايط انجام شود كه انشاء الله بعدا مىآيد.

/ 165