پس از اركان توكل پنج است كه چهار ركن آن علمى است و يكى از آنها عملى مىباشد و آن چهار بدون پنجمى قوامى ندارد، بلكه عمل به عنوان پايه توكل محسوب مىشود و ثمره توكل در عمل ظاهر مىشود و ميوه آن در عمل چيده مىشود و از اينجا مىفهميم كه علم بدون عمل ريشه اى ندارد و رشد نمى يابد و از آن بهره اى گرفته نمى شود. زيرا اگر كسى از درد دندان شكايت كند و ميداند كه ترشى برايش ضرر دارد سپس ترشى را بخورد ترشى دندانش را درد مىآورد و علم به بد بودن ترشى براى او نفعى ندارد چون عمل به اين علم را ترك كرده است. و به نتيجه اين اركان پنجگانه در گفتار حضرت بنگر! وقتى بنده اينگونه باشد جز براى خدا كار نمى كند و قلبش منحرف نمى شود، و اين سه امر است: اول اخلاص، زيرا وقتى دانست كه مخلوق ضرر و نفعى ندارد براى مخلوق عمل نمى كند و خواهان مقامى در قلب او نيست. پس انگيزه رياكار از بيخ كنده شد و قلبش منحرف نشد. و به اخلاص استقامت يافت. و اعمال عبادى وى به قصد قربت در جاى شايسته خويش قرار گرفت.دوم: عزت نفس با كمال بى نيازى از مردم، در اينكه طمع خود را از مردم مىبرد، زيرا هر كس فهميد كه مردم روزى ده نيستند به ايشان اميد نمى بندد و با اميدش به پروردگارش اعتماد ميكند، زيرا خداى روزى ده است ونه غير او.سوم: به امنيت مىرسد و از جميع مخلوقات و همه جانوران موذى نمى هراسد، و به همين خاطر مخلصين و عابدان و رهروان (سياح) از جلوى حيوانات مىگذرند ولى نمى ترسند. زيرا هر كس كه يقين دارد كه مخلوق ضرر نمى رساند از او نمى هراسد و اعتقادش در مورد درندگان همانند اعتقادش در مورد پشه است.