مهلكات انسان - آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله - نسخه متنی

احمد بن محمد ابن فهد حلی؛ ترجمه: محمدحسین نائیجی نوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مهلكات انسان

و آن دو قسم است: اول ريا و حقيقت ريا تقرب به مخلوق به وسيله اظهار طاعت و منزلت خواهى در نفوس مردم و تمايل به بزرگداشت و اكرام و تسخير مردم در برآوردن مقاصد خويش مىباشد (1-58)، و همين شرك خفى است. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: هر كس نماز بگذارد و در آن ريا كند شرك ورزيده است سپس اين آيه را قرائت فرموده است قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى انما الهكم اله واحد فمن كان يرجو لقائ ربه ليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احدا (108)بگو من بشرى مثل شما هستم كه به من وحى مىشود. پروردگار شما خداى يگانه است پس هر كس اميد لقاى وى را دارد كارهاى شايسته انجام دهد و در عبادت پروردگارش كسى را شريك نكند.

و از آن حضرت است كه فرمود: خداى تعالى مىفرمايد: من شريك خوبى هستم هر كس در عبادتش مرا با ديگرى شريك كند آن عبادت را به شريك مىدهم و خود بر نمى دارم، زيرا من تنها عملى را قبول مىكنم كه خالص باشد. و در حديث ديگر آمده است: من بى نيازترين شريكم هر كس عملى كند و مرا در آن باديگرى شريك كند من از او برى هستم و آن عمل از آن شريكم مىباشد و آن حضرت فرمود: هر حقى حقيقتى دارد و هيچكس به حقيقت اخلاص نمى رسد مگر اينكه علاقمند باشد كه كسى بر عمل خدايى، او را سپاس نگويد.

بدان كه: پنهان كارى چنان كه در ابتدا مطلوب است بعد از دعا نيز مطلوب است سپس توصيه مىكنم كه شما به پنهان كارى ادامه دهى و بواسطه آشكار كردن دعا آنرا از بين نبرى و خلوت از مردم را طلب كن زيرا خلوت كمك بزرگى بر پنهان كارى دعا است و اگر با مردم هستى ولى خودت را مخلص مىيابى كه هيچ شايبه ريا در او نيست، اين درجه از بزرگترين درجات مخلصين است كه غيبت و حضور معرفت خدا و معرفت به خلق خدا برسد و شرافت نفس و علو همت داشته باشد در اين صورت بود و نبود مردم براى او مساوى است و شايد به همين مطلب پيامبر گرامى صلّى الله عليه وآله وسلّم اشاره فرمود: اى اباذر! مرد به حقيقت معرفت نرسد تا آنكه مردم را به صورت شتران بيند و به حضورشان اعتنايى نكند، وجود مردم او را دگرگون نكند چنانكه حضور شتر را دگرگون نمى كند. ايطور گفتند: ولى بقيه حديث يك معناى ديگرى را مىرساند و آن اينكه مراد از اين حديث تواضع و فرو گذاشتن نفس است، زيرا پايان حديث اين است: سپس به خود برگردد و خود را حقيرتر از همه پنداشته باشد.

و همانند اين حديث حديثى است كه بعضى از اصحاب براى من حديث كرد كه خداى تعالى به موسى عليه السلام وحى فرمود: كه وقتى براى مناجات آمدى كسى را كه تو بهتر ا زاو هستى به همراه بياور. حضرت موسى به هر كس كه مىرسيد، جرات نمى كرد كه بگويد من بهتر از او هستم مردم را رها كرد و در اصناف حيوانات جستجو كرد تا آنكه به سگ گر گرفته اى رسيد. حضرت با خود گفت اين سگ را با خود مىبرم. آنگاه ريسمانى در گردن سگ كرد و با خود برد وقتى در بين راه رسيد طناب را از سگ باز كرد و رهايش نمود وقتى به مناجات پروردگار رسيد پروردگار فرمود: اى موسى! چرا آنچه كه من امر كردم نياوردى؟ عرضه داشت: پروردگارا! من آنرا نيافتم. خداى تعالى فرمود قسم به عزت و جلالم! اگر كسى را با خود مىآوردى، اسم تو را از ديوان پيامبرى محو مىكردم.

/ 165