براى دفع بيماريهاست و دعاهايى كه در اين زمينه موجود است به شرح زير است:ابو نجران و ابن فصال از يكى از اصحاب از امام صادق عليه السلام نقل كردند كه آن حضرت به هنگام بيمارى مىفرمود:اللهم عيرت اقواما فقلت قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلا يملكون كشف الضر عنكم و لا تحويلا فيا من لا يملك كشف ضرى و لا تحويله عنى احد غيرك صل على محمد و آله و اكشف ضرى و حوله الى من يدعو معك الهاآخر لا اله غيركخدايا! تو گروهايى را سرزنش كردى و فرمودى: بگو كسانى را كه غير خدا هستند (براى يارى) بخوانيد! ولى نمى توانند ضرر را از شما بردارند و آنرا دگرگون كنند. پس اى كسى كه جز تو قادر به دفع ضرر و برگرداندن آن از من نيست، درود بر محمد و آلش فرست و ضرر وبدى را از من بردار و آنرا به طرف كسى ببر كه با تو خداى ديگرى را مىخواند و خدايى غير از تو نيست.
حديث دوم
يونس بن عبد الرحمن از داوود بن زيد روايت كردكه من در مدينه به بيمارى سخت دچار شدم حضرت ابا عبدالله، امام صادق عليه السلام، متوجه بيمارى من شد براى من نامه نوشت و فرمود: خبر بيمارى تو به من رسيد يك صاع گندم بخر و به پشت بخواب و گندم راهر طورى كه خواستى بر سينه ات بريز و بگو: اللهم انى اسئلك باسمك الذى اذا سالك به المضطر كشفت ما به من ضر و مكنت له فى الارض و جعلته خليفتك على خلقك ان تصلى على محمد و على اهل بيته و ان تعافينى من علتى ترجمه: خدايا من تو را مىخوانم به حق آن اسمى كه وقتى مضطر تو را بخواند ضرر و بدى را از وى بردارد واو را در زمين مسلط كنى و وى را خليفه بر خلق خود قرار دهى اينكه بر محمد و اهل بيت وى درود بفرستى و مرا از بيماريم برهانى! سپس بنيشين و گندم اطرافت را جمع كن دوباره همين را بگو و به هر مسكينى مدى (ده سير) از آن گندم بده و دعا را بخوان. داوود گفت: اين كار را كردم مثل اينكه از زنجير رهايى يافتم و ديگران نيز انجام دادند و نتيجه گرفتند.
روايت سوم
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله رب العالمين حسبنا الله و نعم الوكيل تبارك الله احسن الخالقين و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم بنام خداى بخشنده مهربان سپس خداى عالميان را است. خدا ما را كافى است و وكيل خوبى است. مبارك است خدايى كه بهترين خلق كنندگان است و حول و قوه اى جز حول و قوه خداى بزرگ نيست. كه چله بار پشت سر نماز صبح خوانده شود و بر درد بمالند مخصوصا اگر بيمارى خنازير باشد به اذن خدا معالجه خواهد شد اين كار را كردند و نتيجه گرفتند.
روايت چهارم
يونس بن عمار گفت: به ابا عبد الله عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم اين بيمارى كه در صورتم پيدا شده مردم گمان مىكنند كه خداى تعالى بنده اى را مبتلا نمى كند كه حاجتى به او داشته باشد فرمود: مومن آل فرعون انگشتانش به كف دستش چسبيده بود و در حاليكه دست خود را به سوى ايشان دراز مىكرد چنين مىگفت: يا قوم اتبعوا المرسلين اى قوم! از پيامبران پيروى كنيد.(72) سپس فرمود: در اول ثلث آخر شب وضو بگير! و د رآخرين سجده دو ركعت اول در حال سجده بگو: يا على يا عظيم يارحمن يا رحيم يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا و الاخره ما انت اهله و اصرف عنى من شر الدنيا و الآخره ما انت اهله و اذهب عنى الوجع فانه قد اغاظنى و احزننى اى بلند مرتبه اى بزرگ! اى بخشنده! اى مهربان! اى دهنده خوبيها! درود برمحمد و آل محمد بفرست! و خير دنيا و آخرت را همانطور كه اهليت و شايستگى دارى بده! و شر دنيا و آخرت را آن طور كه سزاوارى از من دور كن! و درد را از من دور كن زيرا مرا به خشم آورده و محزونم كرده است.و در دعا اصرار نما گفت: من هنوز به كوفه نرسيده بودم كه خداى تعالى همه آن بيمارى را از صورتم بر طرف كرد.
روايت پنجم
و داوود بن زربى از امام صادق عليه السلام روايت كرد كه فرمود: دست خود را بر جاى درد بگذار و سه بار بگو: الله الله الله ربى حقا لااشرك به شيئا اللهم انت لها و لكل عظيمه ففرقها عنىخدا! خدا! خدا! به حق پروردگار من است و من شريكى براى او اقرار نمى دهم. خدايا تو حلال مشكلى و هر مشكلى بزرگ را تو بر مىدارى پس اين درد را از من دور كن.
روايت ششم
مفضل از امام صادق عليه السلام روايت كرد فرمود: براى خوب شدن دردهابگو:بسم الله و بالله كم من نعمة لله فى عرق ساكن و غير ساكن على عبد شاكر و غير شاكربنام خدا و به كمك خدا. چه بسا نعمت هايى كه در رگهاى ساكن و غير ساكن بر بنده شاكر و غير شاكر موجود است. و بعد از نماز واجب با دست راست لحيه خود را بگير و سه بار بگو: اللهم فرج عنى كربتى و عجل عافيتى و اكشف ضرى خدايا سختى را از من بردار و در عافيت من تعجيل كن و بدى را از من بردار و سعى كن كه با گريه و ريزش اشك توام باشد.
روايت هفتم
ابو حمزه گفت: دردى در زانويم پيدا شد من به امام باقر عليه السلام شكايت كردم حضرت فرمود: وقتى نماز گذاردى بگو:يا اجود من اعطى و يا خير من سئل و يا ارحم من استرحم! ارحم ضعفى و قلة حيلتى و اعفنى من وجعىاى بهترين كسانى كه مىبخشند و اى بهترين مسئول و اى مهربانترين كسى كه از وى درخواست رحمت شده به ضعف و بيچارگى من رحمت آور و از درد مرا معاف دار!ابو حمزه گفت: آن را گفتم و از آن شفا يافتم.
روايت هشتم
ابو جعفر عليه السلام فرمود: على عليه السلام مريض شد رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم آمد به حضرت على فرمود:اللهم انى اسئلك تعجيل عافتيك او صبرا على بليتك او خروجا الى رحمتكخدايا! من تعجيل در سلامت تو را مىخواهم ياصبر و بلاى تو يا رفتن به سوى رحمت تو را خواهانم.
روايت نهم
ابراهيم بن عبد الحميد از مردى روايت كرد كه گفت: من بر حضرت امام صادق عليه السلام وارد شدم از دردى كه در من بود به آن حضرت شكايت بردم فرمود: بگو: بسم الله سپس دست خود را بر درد بكش سپس بگو:و اعوذ بعزة الله و اعوذ بقدرة الله و اعوذ بجلال الله و اعوذ بعظمة اللهپناه مىبرم به عزت خدا و پناه مىبرم به قدرت خدا و پناه مىبرم به جلال خدا و پناه مىبرم به بزرگى خداو اعوذ بجمع الله و اعوذ برسول الله من شر ما احذر و من شر ما اخاف على نفسىوپناه به اراده خدا! و پناه ميبرم به رسول خدا و پناه به اسماى خدا مىبرم از شر آنچه مىترسم و از شر آنچه كه بر نفس خود مىترسم. اين كلمات راهفت بار مىگويى. آن مرد گفت: من اين كار راكردم درد از من رخت بر بست.
روايت دهم
ابراهيم بن اسرائيل از امام رضا عليه السلام نقل كرد كه فرمود: در گردن كنيزى از ما خنازير (135)بيرون آمد هاتفى مرا ندا داد به من گفت: اى على به آن كنيز بگو كه بخواند يا رووف يا رحيم يا رب يا سيدى فرمود: آن كنيز خواند خداى تعالى آنرا بر طرف فرمود: اين دعايى است كه جعفر بن سليمان آنرا خوانده است.قسم دوم دعاهايى كه براى دفع بديها خوانده مىشود.
روايت اول
ابن مسكان از ابى حمزه روايت كرد وى گفت: محمد بن على عليه السلام فرمود: اى ابا حمزه! چرا وقتى از مشكلى مىهراسى به گوشه منزلت پناه نمى برى و به طرف قبله روى نمى آورى و دو ركعت نماز نمى خوانى؟ هر گاه چنين شد پس از نماز هفتاد بار بگو:يا ابصر الناظرين و يا اسمع السامعين و يا اسرع الحاسبين و يا ارحم الراحمين.اى ديده ورترين بينندگان و اى شنواترين شنوندگان و اى سريعترين حسابگران و اى مهربانترين مهربانان.هر بار كه اين كلمات را مىخوانى حاجت خود را ذكر كن!
روايت دوم
از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود: مردى بنام شيبة الهذلى خدمت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آمد، عرض كرد: اى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم ! من مرد پيرى هستم كه سن من بالا آمده و نيروى من از نماز و روزه و حج و جهادى كه به خود عادت داده بودم كم گرديده است اى رسول خدا! مرا كلامى سبك ياد ده كه به من منفعت دهد. آن حضرت فرمود: دوباره بگو: آن مرد همين سخن را تا سه بار تكرار كرد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: هيچ درخت و سنگريزه اى در اطراف تو نيست كه به رحمت بر تو گريست وقتى نماز صبح را خواندى بگو: سبحان الله العظيم و بحمده و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم خداى تعالى به اين كلمه از كورى و جنون و جذام و فقر و پيرى تو را نجات مىدهد پيرمرد گفت: اين براى دنياى من براى آخرت من چه؟ حضرت فرمود: بعد از هر نماز بگو: اللهم اهدنى من عندك و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك و انزل على من بركاتك.(73)خدايا خودت مرا هدايت كن و از فضل خويش بر من ببخش و رحمت خودت را بر من بريز و بركات خودت را بر من فرود آور.اين كلمات را آن پيرمرد بخوبى مراقبت مىكرد. مردى به ابن عباس گفت: دايى تو خوب به آن كلمات چسبيده است. پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: اگر اين مرد در روز قيامت به آن برسد و عمدا آن كلمات را ترك نكرده باشد هشت در بهشت براى او باز مىشود و از هر كدام كه خواهد داخل شود.
روايت سوم
محمد بن يعقوب بدون واسطه از امام صادق عليه السلام روايت كرد كه دعاى امام صادق عليه السلام در حوادث ناگوار اين بود: اللهم صل على محمد و آل محمد و اغفرلى و ارحمنى وزك عملى و يسرخدايا بر محمد و آل محمد بفرست و مرا بياموز و رحم نما و عمل مرا پاك نما و عاقبت مرا آسان نما.منقلبى و اهد قلبى و امن خوفى و عافنى فى عمرى كله و ثبت حجتى و اغسل خطايايى و بيضو قلبى را هدايت كن و ترس مرا به امنيت بدل كن و مرا در همه عمر سلامت بدار حجت مرا محكم نما و گناهان مرا بشوى.وجهى واعصمنى فى دينى و سهل مطلبى و وسع على فى رزقى فانى ضعيف و تجاوز عنروى مرا سپيد نما عصمت دينى به من عنايت فرما و خواسته مرا آسان كن روزى ام را توسعه ده، زيرا من ناتوانم و از بديهايى كه در نزد من است بگذر!سى ما عندى بحسن ما عندك و لا تفجعنى بنفسى و لا تفجع بى حميمى و هب لى الهىدر قبال خوبيهاى خودت، و مرا بواسطه خودم دردمند مساز و مرا باعث دردمندى دوستم قرار ده! خدايا لحظه اى ازلحظه من لحظاتك تكف بها ما به ابتليتنى و تردنى بها الى (على) احسن عادتك عندى فقدلحظه اى خويش را به من بده تا جلوى ابتلايى را بگيرد كه مرا مبتلا كردى و به واسطه آن لحظه بهترين عادت هاى تو نسبت به من بازگشت كند، زيرا نيروى من.ضعفت قوتى و قلت حيلتى و انقطع عن خلقك رجائى و لم يبق لى الا رجاكضعيف شده و چاره من كم شده و اميد من از خلق تو منقطع شده و جز اميد به تو چيزى براى من نمانده است.و توكلى عليك و قد ربك يا رب على ان ترحمنى و تعافينى لقدرتك على ان تغذبنى وو تنها توكل بر تو و قدرت تو دارم اى پروردگارم! به من رحم كن و مرا عافيت (ده) زيرا تو توان عذاب كردن من و ابتلايم رامنذ خلقنى فانت ربى و سيدى و مفزعى و ملجائى و الحافظ لى و الذاب عنى و الرحيم لىاز نعمت هاى تو بيرون نبودم تو پروردگار و آقايم و پناهگاه و ملجا امن هستى و مرا نگهدارى مىكنى و از من دفاع مىنمايى و به من محبت دارىو المتكفل برزقى و عن قضائك و قدرك كلما انا فيه فليكن يا سيدى و مولاى فيما قضيتو متكفل روزى من هستى و در قضا و قدرت در هر چه كه در آنم پس چنين باشد كه اى آقاى من! و مولاى من در قضا و قدر حتمى خودتوقدرت و حمتم تعجيل خلاصى مما انا فيه جميعه و العافيع لى فانه لا اجد لدفع ذلك احدارهايى مرا تسريع نمايى در همه آن رنجهايى كه در آن هستم و سلامتى مرا مقدر نمايى! زيرا من كسى را جز تو براى دفع حوادث ناگوارغيرك و لا اعتمد. فيه الا عليك يا ذالجلال و الاكرام عند حسن ظنى بك و رجائىندارم و جز بر تو اعماد ندارم پس اى جلالت مآب و داراى كرامت، گمان نيكوى مرا به خودت تحقق بخش ولك وارحم تضرعى و استكانتى و ضعفه و امنن بذلك على و على كل داع دعاكاميدم رابه خودت محقق كن و به زارى و خوارى من ترحم نما و به اين وسيله بر من و همه نيايشگران منت گزاريا ارحم الراحمين و صل على محمد و آلهاى مهربانترين و درود بر محمد و آلش فرست.
روايت چهارم
عاصم بن حميد از اسماء روايت كرد كه گفت: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: هر كس را هم و غمى يا سختى و بلايى و رنجى به او برسد بگويد: الله ربى لا اشرك به شئيا توكلت على الحى الذى لا يموت.خداى پروردگار من است بدو شرك نمى ورزم و برحى كه نمى ميرد توكل مىكنم.
روايت پنجم
هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت كرد فرمود: وقتى بلايى يا سختى يا رنج كارى بر كسى برسد زانوان بازوان را برهنه كند و آنها را به زمين بچسباند وسينه را نيز به زمين بچساند سپس حاجت خود را در حال سجده بيان كند.
روايت ششم
براى طلب روزى از خدا امام صادق عليه السلام فرمود كه بگويد: يا الله يا الله ياالله اسئلك بحق من حقه عليك عظيم ان تصلى على محمد و آل محمد و ان ترزقنى العمل بما علمنى من معرفة حقك و ان تبسط على ما خطرت من رزقكاز تو مىخواهم به حق كسى كه حق تو بر وى بزرگ است اينكه بر محمد و آلش درود فرستى و عمل به آنچه از معرفت حق خودت كه مرا آموختى روزى كنى و روزيت را بر من توسعه دهى
روايت هفتم
سعيد بن زيد گفت: ابوالحسن فرمود: وقتى نماز مغرب را خواندى، پايت را باز نكن! و با كسى سخن مگو! تا آنكه صد بار بگويى بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و (صد مرتبه در عشا) و صد مرتبه در صبح بگو هر كس اين كلمات را بگويد صد نوع از انواع بلاها كه كمترين آن برص و جذام و شيطان و سلطان است از او برداشته ميشود.
روايت هشتم
براى دفع عاقبت رويا، بعد از بيدارى از آن خواب بلافاصله سجده كن و بر خداى تعالى آنچه مىتوانى ثنا بگو سپس بر محمد و آل محمد درود بفرست و به خدا زارى نما و از خدا بخواه كه شر آن خواب را از تو برطرف كند و عاقبت آن را ختم به خير كند و به فضل و رحمت الهى از آن خواب شرى متوجه تو نخواهد شد.
روايت نهم
ابو قتاده حرث بن ربعى روايت كرد كه از رسول خدا شنيدم مىفرمود(74) روياى صالحه از خداست اگر شما خواب دلخواه ديديد از آن سخن نگوييد مگر آنكه به دوست خود بگوييد. و اگر خواب بدى ديديد سه بار به طرف چپ آب دهان بياندازيد و از شر شيطان و شر آن رويا به خدا پناه ببريد و از آن با كسى سخن نگوييد. و از آن حضرت روايت شده كه فرمود: روياى صالح از خداست و خوابهاى پريشان از شيطان است.و از آن حضرت عليه السلام وارد شده كه فرمود: خواب خوب از مرد صالح يك چهل و ششم پيامبرى است.
روايت دهم
از اهل بيت عليهم السلام وارد شده كه فرمود: اگركسى از شما خواب بدى ديد از آن طرف كه خواب ديد به طرف ديگر برگردد و بگويد: انما النجوى من الشيطان ليحزن الذين آمنوانجوى از شيطان است تا آنكه مومنين محزون شوند ولىوليس بظارهم شئيا الا باذن الله و اعوذ بالله بما عاذت (75) به الملائكه المقربون و انبيائهجز به اذن خدا به ايشان ضررى نمى زند و پناه مىبرم به خدا به آنچه كه ملائكه مقرب و انبياء مرسل والمرسلون و الائمه الراشدون المهديون و عباده الصالحون من شر ما رايت و من شر روياىامامان راه يافته و هدايت كننده و بندگان شايسته از آن به وى پناه مىبرند از شر آنچه در خواب ديدم و از شر روياى خودمان تضرنى فى دينى او دنياى و من الشيطان الرجيماينكه به من ضررى در دين يا دنياى من زند و از شر شيطان رجيم.
روايت يازدهم
على بن مهزيار گفت: محمد بن حمزه علوى به من نوشت و از من درخواست كرد كه به ابى جعفر بنويسم واز او درخواست كنم كه دعايى براى گشايش امور به من تعليم دهد و آن حضرت در پاسخ من نوشت: اما درخواستى كه محمد بن حمزه علوى كرد كه اميدگشايش او را در آن دارم به او بگو كه پيوسته بگويد:يا من يكفى من كل شى و لا يكفى منه شى اكفنى ما اهمنىاى كسى كه همه اشياى را كفايت مىكند و هيچ چيز وى را كفايت نمى كند از آنچه كه مرا مغموم كرده است كفايت كن! من اميدوارم كه خداى تعالى از غم او كفايت كند انشاء الله تعالى
روايت دوازدهم
صدوق گفت پدرم از پدرش از اميرالمومنين عليه السلام حديث كرد كه فرمود شبى قبل از جنگ بدر، خضر را در خواب ديدم به او گفتم چيزى به من بياموز كه بر دشمنان پيروز شوم خضر گفت بگو: يا هو يا من لا هو الا هو به هنگام صبح قصه را به عرض رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم رساندم حضرت فرمود: اى على عليه السلام اسم اعظم به تو ياد داده شد و آن كلمات در زبانم در روز جنگ بدر بود و اينكه اميرالمومنين قل هو الله را خواند وقتى تمام شد فرمود: يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين اى هواى كسى كه خدايى نيست جز وى مرا بيامرز و بر گروه ستمكار پيروزى بخش. و همان را در جنگ صفين مىخواند و دشمنان را دفع مىكرد.قسمت سوم دعاهاى تعويذ و آن چند دعاست.
روايت اول
عبدالله بن يحيى كاهلى گفت ابو عبدالله عليه السلام فرمود: وقتى با درنده بر خورد كردى در صورتش آية الكرسى بخوان و بگو: عزمت عليكم بعزيمه الله و عزيمه محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و عزيمه سليمان بن داوود و عزيمه اميرالمومنين عليه السلام و الائمه من بعده.شما را به سوگند خدا، سوگند مىدهم و به سوگندهاى محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و سوگندهاى سليمان بن داوود و سوگندهاى اميرالمومنين و ائمه بعد از وى سوگند مىدهم.ان شاء الله درنده باز مىگردد راوى گفت: بيرون آمدم ناگاه به درنده اى برخورد كردم دعا را خواندم و او را سوگند دادم كه از سر راه ما دور شود و به ما اذيت نرساند راوى گفت: وقتى به او نگاه كردم سرش را پايين كرد و زير انداخت و از راه بازگشت. عبدالله بن سنان از امام صادق عليه السلام روايت كرد گفت: وقتى با حيوان درنده برخورد كردى بگو: اعوذ برب دانيال و الجب من كل اسد مستاسد پناه مىبرم بر پروردگار دانيال و چاه از شر هر شير دلير.
روايت دوم
از امام صادق فرمود: محمد بن يعقوب در حديث مرفوعى روايت كرد كه محمد بن هارون به ابى جعفر عليه السلام نوشت و از او درخواست تعويذ براى بادهايى كه بر كودكان عارض مىشود نمود(76) حضرت به خط خود نوشت: الله اكبر اشهد ان محمدا رسول الله الله اكبر لا اله الا الله و لا رب لى الا الله له الملك و لهخداى بزرگ است شهادت مىدهم كه محمد رسول خدا است خداى بزرگ است خدايى جز الله نيست و پروردگارى جز الله نيست سلطنت از ان اوست.الحمد لا شريك له سبحان الله، ما شا الله كان و ما لم يشاء لم يكن اللهم ذو الجلال و الاكرام رب موسىو حمد از آن وى مىباشد شريكى ندارد و منزه است. آنچه خدا بخواهد مىشود آنچه نخواست نشد و اى خداى ذوالجلال و الاكرام خداى موسىو عيسى و ابراهيم الذى وفى اله ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط لا اله الاانتو عيسى و ابراهيم كه وفاى به عهد نمود خداى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط خدايى جز تو نيست.سبحانك مع ما عددت من آياتك و بعظمتك و بما سالك به البنيون و بانك رب الناسخدايا منزهى با نشانه هايى كه شمردى و به عظمت تو و به آنچه انبياء ا زتو خواستند و اينكه تو پروردگار عالميانى.كنت قبل كل شئى و انت بعد كل شى اسئلك بكلماتك التى تمسك السما ان تقع على الارضقبل از همه اشيا بودى و بعد از همه اشيا هستى خدايا تو را به حق كلماتى كه آسمانها را نگه مىدارد و نمى گذارد كه بر زمين فرود آيد.الا باذنك و بكلماتك التى تحيى بها الموتى ان تجير عبدك فلانا من شر ما ينزل من السماءجز به اذن تو و به اسمايى كه اموات را با آن زنده مىكنى اينكه بنده ات فلانى را از شر آنچه را از آسمان فرود مىآيد و آنچه به سوى آنو ما يعرح فيها و ما يخرج من الارض و ما يلج فيها و السلام على المرسلين والحمدالله رب العالمينبالا ميرود و آنچه از زمين بيرون مىآيد و در وى داخل مىشود پناه دهى و درود بر پيامبران و حمد براى پروردگار عالميان باد!
روايت چهارم
محمد بن يعقوب به حديثى مرفوع حديث كرد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم دربعضى از غزوهايش كه وقتى از اذيت كك به او شكايت بردند فرمود: وقتى خواستيد به بستر خواب برويد بگوييد: ايها الاسد الوثاب الذى لا يبالى غلقا و لا بابا عزمت عليكم بام الكتاب ان لا توذونى و اصحابى الى ان يذهب الليل و يجيى الصبح بما جاو الذى نعرفه الى ان يوب الصبح بما آباى شير جهنده كه اعتنايى به قفل و در ندارى تو را به ام الكتاب قسم مىدهم كه مرا و ياران مرا آزار نرسانى تا آنكه شب برود و صبحگاه بيايد و قسم به آنكه او مىشناسيم تا صبحگاه به آنچه ارمغان آورد برسد.
روايت پنجم
از آن حضرت نقل شده كه به خط خود نوشت: بسم الله و بالله و الى الله و كما شا اللهبه نام خدا و با يارى و به سوى خدا و چنانكه خدا خواست.و بعزه الله و جبروت الله و قدرة الله و ملكوت الله هذا الكتاب اجعله يا الله شفا لفلان بن فلان ابن عبدك وابن امتك صلى الله على رسول الله.وبه عزت خدا و جبروت خدا و قدرت خدا و ملكوت خدا اين نامه را شفا براى فلان، پسر فلان، ، فرزند بنده تو و پسر كنيز تو قرار ده! درود خدا بر رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم باد.
روايت ششم
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم امام حسن و امام حسين عليهما السلام را به اين كلمات تعويذ كرد.اعيذ بكلمات الله التامه واسمائه الحسنى كلها عامه من شر السامه و من شر عين لامهشما را به كلمات تامه پناه مىدهم و به همه اسماى حسناى خداى پناه مىدهم از شر حيوانات سمى و خزنده و از شر چشم بدو من حاسد اذا حسدو از شر حسد كننده وقتى حسد نمايد.سپس به ما روى كرد و گفت: حضرت ابراهيم اسحاق واسماعيل را اينگونه تعويذ مىكرد.
روايت هفتم
از ابى جعفر عليه السلام روايت شده كه فرمود: هر كس لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم بگويد خداى تعالى هفتاد نوع بلا را از او دور مىكند كه كمترين آن جنون است و هر كس از خانه اش خارج شود وبگويد: بسم الله الرحمن الرحيم دو فرشته گويند هدايت شدى و وقتى بگويد لاحول و لا قوه الا بالله العلى العظيم به او گويند محفوظ شدى وقتى بگويد: توكلت على الله به او گويند: كفايت شدى و شيطان مىگويد: چه كنم با كسى كه هدايت شد و محفوظ ماند و كفايت شد.
روايت هشتم
ابو حمزه گفت: از ابى جعفر باقر عليه السلام اذن دخول خواستم آن حضرت خارج شد در حاليكه لبانش حركت مىكرد: سئوال كردم چه مىفرموديد؟ پاسخ داد: اى ثمالى آيا فهميدى؟ گفتم فدايت شوم، بله! فرمود: من كلمه اى را گفتم كه هيچكس نگفت جز آنكه خدا امر دنيا و اخرت او را كفايت مىكند، گفت: پرسيدم آيا مرا از آن مطلع نمى كنى؟ پاسخ داد: بله، سپس فرمود: هر كس به هنگام خروج از منزلش بگويد: بسم الله حسبى الله توكلت على الله اللهم انى اسالك خير امورى كلها و اعوذ بك من خزى الدنيا و عذاب الاخرهبنام خدا، خدا مرا كافى است. بر خداى توكل كردم خدايا! من بهترين امور را از تو مىخواهم و از دشمنى دنيا و عذاب آخرت پناه به تو مىبرم خداى تعالى امر دنيا و آخرتش را كفايت مىكند.
روايت نهم
اميرالمومنين فرمود: وقتى خواستيد بخوابيد پهلو بر زمين نگذاريد تا آنكه بگوييد اعيذ نفسى خودم و دينم و اهل وفرزندانمو دينى و اهلى و ولدى و خواتيم عملى و ما رزقنى ربى و ما خولنى بعزة الله وعظمه الله و جبروت اللهو پايان كارم و آنچه خداى به من روزى داد و آنچه را كه مملوك من كرد پناه مىدهم به عزت خدا و عظمت خدا و جبروت خداو سلطان الله و رحمه الله و رافه الله و غفران الله قوه الله و قدره الله و جلال الله و بصنع الله و اركانو سلطان خدا و رحمت خدا و مهربانى خدا و بخشش خدا و قوت خدا و قدرت خدا و جلالت خدا و به صنع خدا و به اركان خدا.الله وبجمع الله و برسول الله و قدره الله على ما يشاء من شر السامه و الهامه و من شر الجنو به اراده خدا و به رسول خدا و قدرت خدا بر آنچه خداى خواهد از شر حيوانات سمى و خزنده و از شر جنو الانس و من شر كل ما دب على الارض و ما يخرج منها و من شر ما ينزل من السماء و ما يعرج فيهاو انس و از شر هر موجودى كه بر روى زمين راه مىرود و از آن خارج مىشود. و از شر آنچه كه از آسمان فرود مىآيد و آنچه به سوى وى بالا مىرودو من شر كل دابة انت ربى اخذ بنا صيتها ان ربى على صراط مستقيم و هو على كل شى قدير و لا حولو از شر هر جنبنده اى تو پرودگار منى پيشانى انرا در دست دارى پروردگار من بر راه راست قرار دارد و وى برهمه چيز تواناست وو لا قوه الابالله العلى العظيمحول و قوه اى جز براى خداى بلند مرتبه بزرگ نيست.زيرا رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم امام حسن و امام حسين عليهما السلام را با آن تعويذ مىكرد و به همين امر مىكرد.
روايت دهم
از امير المومنين عليه السلام روايت شده است كه: وقتى خواستيد بخوابيد دست راست را در زير صورت راست گرفته و بگوييد بسم الله وضعت جنبى لله على بنام خدا پهلوى خود را بر زمين مىگذارم ومله ابراهيم و دين محمد و ولايه من افترض الله طاعته ما شا الله كان و ما لم يشا لم يكنبر ملت ابراهيم و دين محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و ولايت كسانى كه طاعت آنها را خدا واجب كرده است آنچه خدا بخواهد مىشود و آنچه نخواهد نمى شود.هر كس به هنگام خواب چنان كند از دزد غارتگر و آوار محفوظ ماند و ملايكه براى او استغفار كنند.
روايت يازدهم
ابو بصير از امام جعفر باقر عليه السلام روايت كرد فرمود: هر كس وقتى از خانه اش خارج مىشود بگويد:اعوذ بما عاذت ملائكه الله من شر هذا اليوم الجديد الذى اذا غابت شمسه لم يعد من شر نفسىپناه مىبرم به آنچه ملايكه كه به آن پناه بردند از شر اين روز تازه كه وقتى خورشيدش غروب كرد باز نمى گردد و از شر نفس خودمو من شر غيرى و من شر الشيطان و من شر من نصب لاولياء الله و من شر الجن و الانسو از شر ديگران و از شر شيطان و از شر كسى كه با دوستان خدا دشمنى مىكند و از شر جن و انسو من شر السباع و الهوام و شر ركوب المحارم كلها اجير نفسى بالله من كل سوءو از شر حيوانات درنده و خزنده و از شر ارتكاب اعمال حرام خود را به خدا پناه مىدهم از همه بديها.خداى تعالى او را بيامرزد و توبه اش را قبول كند و مقاصد مهم او را كفايت كند و بين او و بدى مانع شود و از شر آن حفظ نمايد.