علاج ريا: - آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله - نسخه متنی

احمد بن محمد ابن فهد حلی؛ ترجمه: محمدحسین نائیجی نوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علاج ريا:

بدان كه ريشه اخلاص (61) يكسانى نهان و آشكار است چنان كه به كسى گفتند كه سفارش مىكنم كه اعمالى علنى پرسيد: مقصود از چنين اعمالى چيست؟ پاسخ داد مقصود آن است كه وقتى خدا مردم را بر آن مطلع كرد از آن حيا نكنى، و اين كلام از سيد اوصيا و مكمل اوليا و مرشد علما و امام اتقيا و والد ائمه امناء اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام است در آنجا كه مىفرمايد: تو را از اعمالى كه عذر خواهى كنى، بر حذر مىدارم، زيرا عملى كه به عذر خواهى نيازمند باشد عمل خوبى نيست. و سفارش مىكنم كه در پنهان، كارى نكنيد كه در آشكارا از آن حيا كنيد و تو را از كار پنهانى كه وقتى به صاحبش بگويند انكار مىكند بر حذر مىدارم. و رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: بالاترين منازل ايمان يك درجه است و هر كس به آن برسد رستگار شده و پيروز گرديده است، و آن اينكه در نهان خود به صلاح عمل كند به طورى كه اگر آشكار شود برايش مهم نباشد و در صورت پنهانى از عواقب آن نترسد. و حضرت در جواب سوالى كه نجات در چيست، فرمودند: در طاعت خدا كارى نكند كه هدفش مردم باشد. و از آن حضرت عليه السلام وارده شده است كه خداى تعالى هر عملى راكه ذره اى از ريا در آن نباشد قبول نمى كند. و از آن حضرت نقل شده است كه خداى تعالى به هر سه طايفه: كشته در راه خدا و صدقه دهنده به مال در راه خدا وقارى كتاب خدا مىگويد: اى كشته شده، دروغ گفتى! زيرا ميل داشتى به تو بگويند: فلانى شجاع است و به صدقه دهنده مىفرمايد: دروغ گفتى! زيراتمايل داشتى به تو بگويند فلانى بخشنده است.

و به قارى مىفرمايد: دروغ گفتى بلكه مىخواستى به تو بگويند: فلانى قرآن خوان است. آن وقت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم خبر داد كه خداى تعالى به ايشان پاداش نمى دهد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: بيشتر از همه از شرك اصغر بر شما مىترسم از آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا شرك اصغر چيست؟ پاسخ داد: ريا شرك اصغر است خداى تعالى در روز قيامت مىفرمايد: وقتى به بندگان در قبال اعمالشان جزا مىدهند به ايشان بگويندبروند به پيش كسانى كه در دنيا براى آنها خود نمايى مىكرديد آيا ثواب اعمالشان را پيش آنها مىيابند؟ و در حديث آمده است: امر مىشود كه گروهى را به جهنم برند، خداى تعالى به خازن جهنم مىگويد كه: اى مالك؟ بگو به آتش كه قدمهاشان را نسوزاند! زيرا ايشان به مسجد مىرفتند و به آتش بگو كه صورت هايشان را نسوزان زيرا وضو را كامل مىگرفتند به آتش بگو كه دست هاى شان را نسوزاند، زيرا زياد تلاوت قرآن مىكردند. مالك به ايشان مىگويد اى شقاوتمندان! اعمال شما در دنيا چه بوده است؟ پاسخ دهند: ما براى غير خدا عمل مىكرديم. مالك به ايشان مىگويد: برويد و پاداش خود را از آنكس بگيريد كه براى او كار مىكرديد.

ديگر آن كه ريا باعث دشمنى خداست و انسان را در معرض رسوايى در دنيا و آخرت قرار مىدهد، زيرا در حضور مردم در روز قيامت به ايشان ندا در مىدهند اى فاجر! اى حيله گر! اى رياكار! آيا خجالت نكشيدى طاعت خدا را به متاع دنيا فرخوتى و دلهاى بنده گان را در نظر گرفتى و پادشاه معاد را سبك شمردى و محبوبيت بين مردم را با دشمنى خدا خريدى و پيش آنها با كارهاى خدايى خود را آراستى و با دورى از خدا به مردم نزديك شدى و رضايت آنها را جستى و خشم الهى را متعرض شدى؟ آيا هيچكس بى بهاتر از خدا در نزد تو نبود؟ هر گاه بنده در اين رسوايى فكر كند و با چشمداشتى كه بواسطه رياكارى از مردم داشت مقايسه كند و در اين فكر كند كه آراستن خويش براى مردم باعث از بين رفتن ثواب اعمالش گرديده است كه اگر خالص مىبود و بواسطه ريا از بين نمى رفت ميزان اعمالش سنگين مىشد، ولى اكنون همين اعمال به كفه گناهان پيوسته و اگر د رريا همين جابجايى عمل از ثواب به عقاب نبود در شناخت ضرر ريا كافى بود و انسان را از توجه به آن باز مىداشت و مىتوانست با اين حسنات به رتبه صد يقين به پيوندد، ولى اكنون در درك سافلين قرار گرفته است.

واى بر حسرتى بى پايان و لغزشى كه جبرانش ممكن نيست! و با رسوايى و توبيخ در حضور مردم در معاد توام است، علاوه آنكه رياكارى در دنيا، باعث صرف همت، در جلب قلوب مردم مىشود، زيرا خشنودى مردم هدفى دست نيافتنى است، زيرا هرگاه عده اى خشنود شوند، عده اى ديگر خشمگين مىشوند و رضايت عده اى در خشم ديگران است و هر كس خشم خدا را به خاطر رضايت مردم براى خود بخواهد خداى بر او خشم گيرد و مردم نيز بر او خشمگين شوند. هدف از مدح مردم چيست كه به خاطر مدح مردم مذمت الهى رابرخود بپسندد در صورتيكه مدح مردم نه روزى را زيادى مىكند و نه مرگ را به تاخير مىاندازد و در فقر و تنگدستى و سختى قيامت فايده اى ندارد و اگر طمع در مال دارد خداى تعالى روزى مىدهد و عطاى الهى بهترين عطاهاست. و هر كس در خلق طمع ورزد، از خوارى و نااميدى در امان نيست و اگر به مراد برسد از منت و خوارى خالى نيست. چگونه عاقل پاداش الهى را به اميد واهى و خيال نادرست وا مىگذارد كه گاهى درست در مىآيد و گاهى نادرست از آب در مىآيد؟ و اگر درست از آب در آيد لذت دريافت آن با درد و رنج منت و خوارى برابرى نمى كند، در صورتيكه روزى را، خدا قسمت كرده و به عنوان رزق او محسوب مىدارد. پس عاقل بايد براى خود اين مطلب را ياد آورى كند و ضرر و عاقبت آن را بيان كند در اين صورت رغبت او به ريا كم مىشود و با قلبش به سوى خدا روى مىآورد زيرا عاقل در مواردى كه ضرر چيزى زياد باشد به آن رغبتى نمى كند و علاوه آنكه براى كندن ريشه ريا همين او را كافى است كه اگر مردم قصد باطنى او را ريا و اظهار اخلاص مىدانستند او را دشمن مىداشتند و اتفاقا خداى تعالى راز وى را بر ملا مىكند تا آنكه همه خلق او را دشمن داشته باشند و نيز خداى شخص ريا كار را به مردم معرفى مىكند و خشم خويش را نسبت به او عيان مىكند و اگر اخلاص مىداشت خداى اخلاص او را بر ملا مىكرد و او را در نزد مردم عزيز مىنمود و مردم را مسخر او مىكرد و زبانها را براى سپاس بر او مىگشود.

حكايت شده است كه مردى از بنى اسرائيل با خود گفت: خداى را چنان عبادت كنم كه مردم از عبادتهاى من بگويند! مدت مديدى عبادت مىكرد و در آوردن طاعت و عبادت كوشش وافر مىنمود، ولى از هر محلى عبور مىكرد به او مىگفتند: ريا كار! سپس به خود روى آورد و به خود گفت: رنج بيهوده بردى و عمر خودت را به پوچ هدر دادى! حال وقت آنست كه براى خداى عبادت كنى نيت خود را دگرگون كرد و عملش را براى خدا خالص نمود، اين بار از هر محلى كه عبورمى كرد مىگفتند: انسان متقى و با ورعى است. ومانند اين گفتار از قول پيامبر سابقا گذشت كه فرمود: خداى تعالى فرمود بر توست كه عملت را بپوشانى و بر من است كه اظهارش كنم.ائمه اطهار عليهم السلام فرمودند: خداى تعالى ثنا را قسمت مىكند، همانطور كه روزى را تقسيم مىكند، با آنكه مدح مردم نفعى به حال او ندارد و او پيش خدا مذموم است و از اهل آتش مىباشد و در صورتيكه در نزد خداى تعالى شخصى صالح و مورد رضايت باشد و از جمله مقربان الهى باشد مذمت مردم به او ضررى نمى رساند. چگونه مذمت و يا كيد مردم به او ضرر مىزند در صورتيكه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مىفرمايد: هر كس ستايشهاى خدا را بر ستايشهاى مردم برگزيند خداى تعالى امر دنيايش را اصلاح مىكند و هر كس بين خود و خداى را درست كند خداى تعالى بين او و بين مردم را درست مىكند.

و شايسته است كه نياز سخت و بيچارگى روز قيامت را متذكر شود كه چگونه به ثواب اعمال نياز دارد، زيرا يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتى الله بقلب سليم (113)روزى كه مال و فرزندان فايده اى نمى بخشد مگر آنكه كسى قلب سالم آورده باشد. (62) لا يجزى والد عن ولده (114) پدر از فرزند كفايت نميكند و صديفين به خود مشغول مىشوند و هر كدام مىگويند وانفسا! وانفسا! چه برسد به ديگران. پس شايسته نيست كه اعمال غير خالص را يدك بكشند. همانطور كه مسافر به راه دور و مخوف باخود جز طلاى ناب همراه نمى برد، زيرا مىخواهد سبكبار باشد و به هنگام نياز منفعت زيادى از آن ببرد. هيچ نيازى بيشتر از نياز روز قيامت نيست و هيچ عملى منفعتش از عمل خالص براى خدا بيشتر نيست زيرا عمل خالص نفيس ترين ذخاير است و براى حمل مطمئن تر است، بلكه عمل خالص الهى شخص را حمل مىكند چنانكه در تفسير قول خداى سبحان ينجى الله الذين التقوا بمفازتهم (115). خداى تعالى بواسطه اعمال رستگار كنندگانشان كسانى را كه تقوا پيشه كردند نجات مىدهد. به هنگام اهوال قيامت عمل صالح به صاحبش مىگويد مرا سوار شو! و چه زياد در دنيا سوارت بودم پس شخص بر عمل صالح مىنشيند و بر سختى هاى قيامت گام ميزند. داوود بن فرقد از ابو عبد الله عليه السلام نقل كرد كه فرمود: عمل صالح جاى صاحب خود را در بهشت آماده مىكند چنانكه مرد غلام خود را قبلا مىفرستد تا بسترش را بگستراند سپس فرمود من عمل صالحا فلانفسهم يمهدون (116)هر كس عمل صالحى انجام دهد براى خود آماده كرده است. پس هر كس آخرت و اهوال و منازل بلندش را در دل خود سان دهد چيزهايى كه در زندگانى دنيا مربوط به مردم است، پست مىشمارد. و ريا را با رنجها و تلخيها توام مىيابد. با اين اوصاف شخص همت خود را متمركز مىكند و قلبش را بسوى خدا مىكشاند و از خوارى ريا و رنجهاى ناشى از ملاحظه دلهاى مردم مىرهد و از اخلاص او انوارى بر قلبش مىتابد،

سينه اش را وسعت مىدهد و زبانش را باز مىكند والطاف الهى براى او درى را مىگشايد كه بر انس او بيافزايد و به وحشت از مردم اضافه كند و اينكه دنيا را پست مىشمارد و آخرت را بزرگ مىدارد خلق از دلش مىافتد و انگيزه ريا از او رخت بر مىبندد و خلوت را انتخاب مىكند و دوست دارد (117)و ابرهاى رحمت بر او ميريزند و زبانش به حكمت هاى لطيف گويا مىشود. و در خبر از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آمده است كه فرمود: هر كس چهل روز براى خدا اخلاص ورزد خداى تعالى چشمه هاى حكمت را از قلبش به زبانش سرازير مىكند. و عبيدبن ضراره از امام صادق عليه السلام حديث كرد كه فرمود: هيچ مومنى نيست جز آنكه خداى تعالى او را با ايمانش مانوس كرده است اگر بر بالاى كوه باشد نمى هراسد. حلبى از ابى عبدالله نقل كرده است فرمود: براى آزمايش با مردم بنشين! وقتى ايشان را بيازمايى باايشان دشمن مىشوى.

و ابى محمد امام حسن بن على عليه السلام فرمود: وحشت از مردم به اندازه شناخت از مردم است. كعب الاحبار روايت كرد گفت: خداى تعالى به بعضى از پيامبرانش وحى كرد: اگر ملاقات مرا در حظيره قدس مىخواهى در دنيا غريب و يكه و تنها و غمگين و ترسان باش مثل پرنده اى تنها كه در سرزمينى بى آب و علف مىپرد و از ميوه درختان مىخورد. وقتى شبانگاه رسيد به لانه اش پناه مىبرد و با پرندگان همراه نيست، چون با من مانوس است و از مردم هراسناك مىباشد.

و از فاطمه زهرا سيده زنان عالم و محبوب خاتم و مادر ائمه اطهار كه درود بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد روايت شده است كه فرمود: هر كس عبادت خالص خود را به طرف بالا فرستد، خداى تعالى بهترين مصالح خود را براى او پايين مىفرستد. و از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه: بنده به حقيقت، عابد خداى تعالى نمى شود مگر آنكه از همه خلق ببرد و تنها به خداى تعالى متكى شود در حاليكه خدا مىگويد اين شخص صالح از آن من است، به كرمش وى را قبول مىكند. و از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: خداى تعالى هيچ نعمتى را برتر از اين نعمت قرار نداد، كه در قلب بنده با خدا، هيچكس نباشد و امام صادق عليه السلام به هشام بن حكم فرمود: اى هشام! صبر بروحدت نشانه عقل قوى است هر كس را كه خداى تعالى عقل داد از اهل دنيا و راغبان به آن دورى مىجويد و راغب ثواب الهى مىشود و خداى تعالى، انيس او در وحشت مىگردد و در وحدت همصحبت او مىشود و در تنگدستى بى نيازش مىنمايد و در غير فاميلش عزيزش مىدارد اى هشام! عمل كم با علم مقبول مىشود و چند برابر مىشود و عمل زياد با جهل بر مىگردد. از امام ابى جعفر جواد عليه السلام نقل است كه فرمود: افضل عبادت ها اخلاص است. و از ابوالحسن هادى عليه السلام نقل شده است كه اگر مردم در راه وسيعى حركت كنند من در راه بنده اى حركت مىكنم كه خداى را به اخلاص عبادت كرده است. و از امام حسن عسگرى عليه السلام آمده است كه: اگر دنيا در يك لقمه قرار داده شود من آنرا در دهان بنده اى خواهم گذاشت كه خداى تعالى را به اخلاص عبادت مىكند باز مىبينم كه من در حق او تقصير و كم كارى كرده ام و اگر كافر را از دنيا منع كنم تا آنكه گرسنگى و تشنگى به حد مرگ برسد، آنگاه مقدارى آب به او دهم فكر مىكنم اسراف كرده ام. اينها مقدارى از دواهاى علمى بود كه شخص رياكار را دوا مىكند و روزنه هاى هواى نفس را مىبندد.

/ 165