اول: از اميرالمومنين وارد شده است كه وقتى صبح مىشد سه بار مىفرمود: سبحان الملك القدوس و مىگفت اللهم انى اعوذ بك من زوال نعمتك و تحويل عافيتك و من فجاة نقمتك و من درك الشقاء و من سوء القضاء و من شر ما سبق فى الكتاب اللهم انى اسالك بعزة ملكك و شدة قوتك و بعظيم سلطانك و بقدرتك على خلقك. خدايا من از، از بين رفتن نعمت تو بر خود و دگرگونى سلامتى تو و از عذاب ناگهانى و از شقاوت و بدى قضايت و از شر آنچه كه در كتاب گذشت به تو پناه مىبرم، خدايا! تو را به عزت ملكت و سختى قوتت و به بزرگى سلطنت و به قدرت تو بر خلقت قسم مىدهم. سپس حاجت خود را ذكر مىكرد.دوم: وقتى صبح مىكرد مىفرمود: خوش آمديد اى دو فرشته حافظ كريم من به خواست خدا به شما چيزى را املا مىكنم و شما هم آن را مىپسنديد پس پيوسته در تسبيح و تهليل بود تا صبح مىكرد همينطور بعد از عصر چنان بود.سوم: از امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نقل شده است كه آن حضرت فرمود: هر كس دوست دارد كه خداى تعالى را ملاقات كند و در كتابش شهادت به لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمد رسول الله و براى او هشت در بهشت باز شود و به او گفته مىشود كه: اى دوست از هر در كه مىخواهى داخل بهشت شو! به هنگام صبح و شام بگويد: اى دو ملك بنويسيد: بسم الله الرحمن الرحيم: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان الساعة اتية لا ريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور على ذلك احيى و على ذلك امرت و على ذلك ابعث حيا ان شا الله اقرا محمدا منى السلام صلّى الله عليه وآله وسلّم الحمد الله الذى اذهب الليل مظلما بقدرته و جاء بالنهار مبصرا برحمته خلقا جديدا مرحبا بالحافظين و به طرف چپ و راست متوجه شود. و بگويد حيا كما الله من كاتبين و به طرف چپ متوجه شود و ترجمه دعا اين است شهادت مىدهم كه خدايى جز الله نيست يگانه است و شريك ندارد و شهادت مىدهم كه محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم بنده و رسولش مىباشد و شهادت مىدهم كه قيامت مىآيد و شكى در آن نيست و خداى تعالى هر كسانى را كه در قبورند زنده مىكند و بر اين عقايد زندگى مىكنم و به آن مامورشدم و در آن بخواست خدا در قيامت مبعوث مىشوم: اى دو فرشته از طرف من به حضرت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم سلام برسانيد سپاس خداى را كه به قدرت خود شب تار را برد و روز روشن را به آفرينشى تازه برحمت خويش آورد. خوش آمديد اى دو كاتب حافظ من.چهارم: حماد بن عثمان از امام صادق عليه السلام روايت كرد، هر كس بعد از نماز صبح و قبل از هر سختى بگويد: رب صل على محمد و اهل بيته خداى تعالى صورتش را از وزش بادهاى آتشين جهنم باز مىدارد.پنجم: از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: هر كس بعد از ناز صبح دعاى زير را بخواند هيچ حاجتى نخواهد جز آنكه بر او آسان مىشود و خداى تعالى آنرا كفايت مىكند. بسم الله و صلى الله على محمد و آل محمد و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد فوقيه الله سيئات ما مكروا لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المومنين حسبنا الله و نعم الوكيل فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم يمسسهم سوء ما شا الله لا حول و لا قوة الا بالله ما شا الله لا ماشاء الناس ما شا الله و ان كره الناس حسبى الرب من المربوبين حسبى الخالق من المخلوقين حسبى الرارق من المرزوقين حسبى الله رب العالمين حسبى من هو حسبى، حسبى من لم يزل حسبى حسبى من كان مند كنت لم يزل حسبى، حسبى الله لا اله الا هو عليه توكلت و هو رب العرش العظيم. (71)بنام خدا و درود بر محمد و آلش كارم رابه خداى تعالى واگذار مىكنم، زيرا خدا به بندگانش بيناست، خداى تعالى او را از بديهاى مكر ايشان حفظ كرد خدايى نيست جز تو، منزهى تو من از ستمكاران بودم پس دعايش رااجابت كرديم و او را از غم نجات داديم و اينگونه مومنين را نجات مىدهيم خداى ما را كافى و وكيل خوبى است مومنين داخل نعمت و فضل پروردگار شدند كه هرگز تا خداى نخواهد به ايشان بدى نرسد و آنچه كه خداى خواهد. قدرتى نيست جز از آن خدا، خواسته خدا را خواهم و به خواسته مردم تمايلى ندارم خواسته خدا را طالبم گر چه مردم بدشان آيد، تربيت خداى مرا از تربيت كننده هاى ديگر كفايتم مىكند، خالق من مرا از ديگر مخلوقات كافى است، رازق من مرا ا زديگر روزى دهنده ها كافى مىباشد. خداى رب العالمين مرا كافى است. مرا كافى است آنكه مرا كافى است، كافى است آنكه مرا در ازل كافى بوده است. كافى است آنكه تا بودم مرا كافى بوده است خداى مرا كافى است خدايى جز او نيست كارهاى خودم را به او واگذار كردم و او پروردگار عرش عظيم است.ششم: بهترين دعايى كه در هنگام زوال ظهر (اذان ظهر) بايد خواند اين است: اللهم انك لست باله استحد ثناك و اين دعا در مصباح المتهجدين نقل شده است و بهترين دعايى كه در پايان روز جمعه بايد خواند دعاى سمات است و بعد از آن دعايى را كه قبلا گذشت مىخوانى: اللهم انى اسالك بحق هذا الدعا و بما فات من الاسماء.هفتم: از ابى جعفر باقر عليه السلام آمده كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم وقتى آفتاب بر بالاى كوه قرا مىگرفت چشمانش پر از اشك مىشد، سپس مىفرمود: امسى ظلمى مستجيرا بعفوك و امست ذنوبى مستجيرا بمغفرتكستم من به عفو تو پناه برده است و گناهان من به بخشش تو ملتجى شده.و امسى خوفى مستجيرا بامانك و امسى ذلى مستجيرا بعزك و امسى فقرى مستجيرا بغناكو ترس من به امان تو پناه گزيده و ذلت من به عزت تو پناه برده است و نياز من بر بى نيازى تو پناه آورده.و امسى وجهى البالى الفانى مستجيرا بوجهك الدايم الباقى اللهم البسنى عافيتك و غشنى برحمتكو روى پوسيده فانى من به روى هميشگى باقى تو پناه جسته خدايا عافيت خويش را به من بپوشان و رحمت خود راو جللنى كرامتك وقنى شر خلقك من الجن و الانس يا الله يا رحمن يا رحيمبه من بپوشان و مرا به كرامت خود مجلل نما ومرا از شر خلقت از جن وانس حفظ نما. اى خدا اى بخشنده اى مهربان.هشتم: سليمان بن جعفرى گفت: از اباالحسن عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: بهنگامى كه شب فرا مىرسد و به خورشيد نگاه مىكنى كه به طرف مغرب مىرود و در حال فرو رفتن است (بگو): بسم الله و بالله و الحمد الله الذى لم يتخذبنام خدا و به استعانت از الله ستايش خدايى را كهصاحبة و لا ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا و الحمد اللههمسر و فرزندى نگرفته و در پادشاهى خويش شريكى ندارد و ذلت و خوارى نداشته تا به خاطر آن دوست گيرد و او راالذى يصف و لا يوصف و الحمدلله الذى يعلم و لا يعلم يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدوربزرگ دارد و ستايش خداى را كه در وصف مىكند ولى خود به وصف در نمى آيد و سپاس خداى را كه مىداند ولى خود دانسته نمى شود چشمان خيانتكار راو اعوذ بوجه الله الكريم وبسم الله العظيم من شر ماذرامى شناسد و اسرار پنهان سينه ترا مىداند و به وجه كريم و به بسم الله عظيم پناه مىبرم از شر آنچه آفريد و خلق كرد و از شرو برا و من شر ماتحت الثرى و من شر ما ظهر و ما بطن و من شر ماآنچه كه زير خاك است و آنچه بر روى آن قرار دارد و آنچه ظاهر و آشكار است و آنچه باطن مىباشد.وصفت و ما لم اصف و الحمد لله رب العالمينو از شر آنچه كه وصفش كردم و وصفش نكردم و ستايش از آن پروردگار عالميان است.و فرمود اين دعا شخص را از هر درنده و شيطان رجيم و ذريه او حفظ مىكند و از هرچه كه مىگزد و نيش مىزند در امان است و اگر كسى اين دعا را بخواند از دزد و از غول نمى هراسد. عرض كردم: من شكارچى حيوانات و درنده هستم و در خرابه ها مىخوابم و مىترسم فرمود: وقتى وارد شدى بگو: بسم الله و بالله و پاى راست خود را داخل كن و وقتى خارج مىشوى پاى چپ را بيرون بگذار و نام خداى را ببر! حادثه بد براى تو اتفاق نمى افتد.نهم: شيخ صدوق به اسناد خود به عبدالله انصارى از خليل بكرى روايت كرد كه گفت: از يكى از اصحاب شنيدم مىفرمود: على بن ابى طالب عليه السلام هر روز دهه ذى الحجه اين كلمات ارزشمند را مىفرمود ابتداى آن اين است: لا اله الا الله عدد الليالى والدهور لا اله الا الله عدد امواج البحور لا اله الا الله.به تعداد شبان و روزگاران لا اله الا الله به عدد امواج درياها لا اله الا الله لا اله الا الله در حاليكهو رحمته خير مما يجمعون لا اله الا الله عدد الشوك و الشجر لا اله الا الله عدد الشعر و الوبر لا اله الا اللهرحمت وى بهتر است از آنچه جمع مىكنند. به تعداد خارها و درختان لا اله الا الله، به تعداد پشم ها و موها لا اله الا الله و به تعدادعدد القطر و المطر لا اله الا الله عدد الحجر و المدر لا اله الا الله عدد لمح العيونقطره ها و باران ها لا اله الا الله، به تعداد سنگها و كلوخها لا اله الا الله به تعداد چشم بهم خوردنها لا اله الا اللهلا اله الله فى الليل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس لا اله الا اله عدد الرياحدر شبانگاه كه شب مىرود و صبح تنفس مىكند لا اله الا الله. به تعداد بادها در بيابانها و دشت لا اله الا اللهفى البرارى و الصحارى. لا اله الا الله من اليوم الى يوم ينفخ فى الصوراز امروز تا روز نفخ لا اله الا الله.سپس فرمود: هر كس آن را در هر روز از دهه ذى الحجه ده مرتبه بخواند خداى تعالى به هر تهليلى يك درجه در بهشت مىدهد كه از در و يا قوت مىباشد و ما بين هر درجه اى مسير صد سال براى سوار تيز تك مىباشد و در هر درجه شهرى بنا شده و در آن شهر قصرى ازجوهر يكپارچه بنا شده كه هيچ فصلى در آن نيست و در هر شهرى ازآن شهرها خانه ها و قلعه ها و غرفه ها و منازل و فرشها و زنها و كنيزان و حور العين و بالشها و فرشها و خوآنهاو خدمه و جويها و درختان و زيور آلات و حله هايى است كه بشر از تعريف آنها عاجز است وقتى از قبرش خارج شود از هر مويى نورى بدرخشد و به شتاب به سوى او بيايند و هفتاد هزار فرشته در پيشاپيش و طرف راست و طرف چپ وى قرار مىگيرند تا آن كه به در بهشت برسد وقتى او داخل بهشت شود فرشتگان در پشت سر او قرار گيرند و او در جلوى آنهاست تا به شهرى مىرسند كه ظاهر آن از ياقوت سرخ و داخل آن از زبرجد سبز است و در آن همه اصناف خلق خدا كه خداى در بهشت خلق كرده موجود است. وقتى به آن برسند به او گويند: اى دوست خدا! آيا مىدانى اين شهر و آنچه در آن است به خاطر چيست؟ مىگويد: خير، سپس مىپرسد شما كى هستيد؟ پاسخ دهند ما فرشتگانى هستيم كه در دنيا شاهد بر تهليل تو بوديم اين شهر باآنچه در آن است پاداش آن تهليل است و بشارت باد به فضلى بهتر كه خداى تعالى از ثواب خود به تو مىدهد به هنگامى كه تو آنچه خداى تعالى براى تو در دارالسلام در جوار خود آماده كرده بينى و آن ثواب به عنوان عطاى دايمى ابدى الهى است. خليل گفت: هر چه مىتوانيد بگوييد تا خداى تعالى بر شما زياد كند.دهم: از ابى الدراء رضى الله عنه روايت شد كه يك روز به او گفتند كه خانه ات سوخت ابى الدراء در پاسخ گفت: نسوخت.كسى ديگر آمد و گفت: خانه ات سوخت، گفت نسوخت سومى آمد و گفت: خانه ات سوخت، گفت نسوخت. سپس واقعيت روشن شد، به اينكه همه خانه هاى اطراف جز خانه ابى الدرداء سوخت.پرسيدند ؛ از كجا دانستى كه خانه ات نسوخت گفت: از پيامبر شنيدم كه مىفرمود: هر كس اين كلمات را به هنگام صبح بگويد در آن روز از حادثه بد محفوظ است و اگر در اول شب بگويد در آن شب حادثه بدى براى او اتفاق نمى افتد و من اين كلمات راخواندم: اللهم انت ربى لا اله الا انت عليك توكلت و انت رب العرش العظيم و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ما شا الله كان و ما لم يشا لم يكن اعلم ان الله على كل شى قدير و ان الله قد احاط بكل شئى علما اللهم انى اعوذ بك من شر نفسى و من شر كل دابة انت اخذ بناصيتها ان ربى على صراط مستقيمترجمه: خدايا تو پروردگار منى خدايى جز تو نيست بر تو توكل كردم و تو پروردگار عرش عظيم هستى و حول و قوه اى جز حول و قوه خداى بزرگ نيست آنچه خدا بخواهد مىشود و آنچه نخواهد نمى شود مىدانم كه خداى تعالى بر هر چيزى تواناست و بر همه اشيا احاطه دارد. خدايا من از شر هر نفسى خودم، و از شر هر جنبنده اى كه تو پيشانى وى را دارى به تو پناه مىبرم خداى من بر راه راست است.