و فقر زينت دوستان خدا و جامع صالحان است از جمله چيزهايى كه خداى تعالى به حضرت موسى وحى كرد اين است كه: وقتى فقر را ديدى كه به سوى تو مىآيد بگو! خوش آمدى اى جامه صالحان! و وقتى غنا را ديدى كه به سوى تو مىآيد، بگو گناهى كردم كه عقوبت آن دنيوى است.حضرت موسى و عيسى و ساير انبيا چگونه زندگى مىكردندسپس به داستانهاى پيامبران عليهم السلام و تنگدستى و زندگى سخت ايشان بنگر:اين حضرت موسى كه همصحبت خداى تعالى است (24) و خداى تعالى او را براى وحى و همصحبتى برگزيد از لاغرى، سبزى گياه از پوست شكمش پيدابود و مطلوب او به آن هنگام كه به سايه پناه آورد و گفت رب انى لما انزلت من خير فقير (61): پروردگارا! من به خيرى كه براى بفرستى نيازمندم. مقصود از خير جز نان براى خوردن چيز ديگرى نيست، زيرا مدتها بود كه از علفهاى زمين مىخورد و از شدت لاغرى و آب شدن گوشت بدن پوست صفاق شكم ديده مىشد. روايت شده كه حضرت موسى روزى به خداى تعالى عرضه داشت: پروردگارا! من گرسنه ام، خداى تعالى فرمود: من از گرسنگى تو آگاهم عرضه داشت: خدايا غذايم بده! فرمود تا بخواهم.و از جمله وحى خداى تعالى كه به حضرت موسى فرمود اين است كه: اى موسى! فقير كسى است كه به سان من كفيل نداشته باشد و مريض كسى است كه مثل من طبيب نداشته باشد و غريب كسى است كه به مثل من مونس و ياور نداشته باشد (در روايتى دوست هم آمده) اى موسى به پاره اى نان جو كه گرسنگى را بنشاند قانع شو و به پاره لباسى براى پوشاندن عورتت بسنده كن و بر مصيبت ها صبر كن وقتى دنيا را روى آور ديدى بگو: انا لله وانا اليه راجعون (62): عقوبتى دنيوى است كه خداى تعالى مىخواهد در دنيا انجام دهد. وقتى دنيا را رويگردان ديدى بگو خوشا به جامه صالحان! اى موسى! از آنچه كه به فرعون داديم تعجب مكن و آنچه كه او از آن بهره گرفت تنها شكوفه و زينت دنيا بود.اما عيسى عليه السلام (25) كه روح و كلمه خدا بود مىفرمايد: دو دست من خادم من و پاهايم مركب من و بسترم زمين و بالشم سنگ و گرما بخش من در زمستان زمين آفتاب خورده و چراغم در شب ماه و خورشم گرسنگى، پيراهن زيرينم، ترس ولباسم، پشم و ميوه و ريحان من، علفهاى حيوانات و چهارپايان مىباشد، در حاليكه چيزى با من نيست، مى خوابم وصبحگاه را با بى چيزى شروع مىكنم، و هيچ كس بر روى زمين از من ثروتمندتر نيست.و اما نوح عليه السلام: با آنكه پير پيامبران است و در دنياعمر طولانى يافت. و در بعضى روايات آمده است كه آن حضرت دوهزار و پانصد سال عمر يافت، از دنيا رحلت كرد بدون آنكه خانه اى بنا كند و وقتى صبح كرد مىفرمود: شب نمى كنم وقتى شب مىكرد مىفرمود: صبح نمى كنم. و پيامبر ما هم چنين بود، در حالى از دنيا در گذشت كه آجر بر آجر نگذاشته بود. و مردى از اصحابش را ديد كه با آجر وگچ خانه مىساخت فرمود: امر زودتر از اين مىرسد. اما ابراهيم پدر انبيا عليهم السلام لباسش پشم و خوراكش نان جوين. و اما يحيى بن زكريا لباسش ليف خرما و خوراكش از برگ درخت بود و اما سليمان با آنكه پادشاهى داشت، لباس مويين مىپوشيد و وقتى كه شب مىگرديد دستانش را به گردن و با گريه تا صبح مىايستاد و غذايش از زنبيلى كه خود مىبافت، تامين مىشد و اما لباس و غذاى سيد بشر محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم را دانستى. روايت شد كه روزى گرسنه شد سنگى را بر شكمش بست سپس فرمود چه بسا مردى كه خود را عزيز مىشمارد ولى نفس خود را اهانت مىنمايد و چه بسا مردى كه نفس خود را اهانت مىكند ولى آن را عزيز مىشمارد چه بسا نفسى كه در دنيا گرسنه و برهنه است ولى در آخرت سير ومتنعم است چه بسا نفسى كه در دنيا با لباس و متنعم است ولى در قيامت گرسنه و برهنه است. چه بسا كسى كه در غنيمتى كه خداى به پيامبرش داده فرو رفته و از آن متنعم گرديده ولى از آخرت بهره اى نمى برد. آگاه باشيد! كه كار بهشتى مثل زمين ناهموار و سخت است و كار اهل جهنم مثل زمين دشت، هموار است. آگاه باشد! چه بسا يك ساعت شهوترانى اندوه طولانى را در قيامت به دنبال دارد.سويد ين غفله از حضرت على عليه السلام سخن مىگويدو اما حال على سيد الوصيين و تاج العارفين و وصى رسول رب العالمين عليه السلام در زهد و قناعت روشنتر از آن است كه گفته آيد. سويد بن غفله مىگويد بر امير المومنين عليه السلام بعد از بيعت مردم با او به خلافت، وارد شدم او بر روى حصيرى كوچك نشسته بود و كسى در خانه نبود عرضه داشتم اى امير المومنين! بيت المال در دست توست در حاليكه در خانه تو از اثاثيه مورد نياز خانه خبرى نيست. فرمود: اى پسر غفله در خانه عاريت اثاثيه جمع نمى كند ما خانه اى داريم كه بهترين متاعهاى خود را در آن جمع كرديم و بزودى بسوى آن خواهيم رفت.على با تيشه آستين جامه را مىبردعلى عليه السلام وقتى مىخواست جامه اى براى پوشيدن بخرد، داخل بازار مىشد و جامه اى مىخريد و وقتى بهترين جامه را قنبر انتخاب مىكرد او پست تر را مىپوشيد. سپس پيش نجار مىآمد و يكى از آستين ها را مىكشيد و مىگفت با تيشه ات آنر ببر و مىفرمود: اين را در كار ديگرى استفاده مىكنيم و آستين ديگر جامه را به حال خود مىگذاشت و مىفرمود: وقتى براى حسن عليه السلام و حسين عليه السلام در بازار چيزى خريدم در اين آستين مىريزم اگر عاقل با چشم روشن و فكرسالم نگاه كند در مىيابد كه اگر در دنيا و زيادت آن خيرى بود از دست اين زيركان كه خاصان حق و حجت هاى خدا برهمه مردم بودند در نمى رفت، بلكه بر عكس ايشان از دنيا دورى مىجستند، حتى امير المومنين فرمود: اى دنيا! تو را سه طلاقه كردم كه در آن رجوعى نباشد. رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: هيچ عبادتى به اندازه زهد در دنيا نيست. عيسى عليه السلام به حواريين فرمود: به پست دنيا قانع شويد با سلامت در دين، چنانكه اهل دنيا به كم دين با سلامت دنيا قانع شدند، و با دورى از ايشان دوستى خدا را بجوييد و خداى را با خشم ايشان راضى كنيد. پرسيدند اى روح خدا! با كه همنشينى كنيم فرمود: كسى كه ديدنش خداى را به يادتان آورد و سخنش بر علم شما بيافزايد و عملش شما را بر آخرت ترغيب كند.