فصل پاره (5) دوستى با فقرا واينكه فقرا محور اديان بودند. - آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله - نسخه متنی

احمد بن محمد ابن فهد حلی؛ ترجمه: محمدحسین نائیجی نوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل پاره (5) دوستى با فقرا واينكه فقرا محور اديان بودند.

عاقل چگونه از دوستى با فقر و فقرا سرباز مىزند در حاليكه اوصيا و اوليا در حال فقر مىبيند، بلكه وظيفه خدمت به خدا و امتثال فرامين رسولان و اديان و زنده كردن دين و عزت بخشيدن به كلمات الله و يارى پيامبران و نشر دعوت ايشان از زمان حضرت آدم عليه السلام تا زمان پيامبران حضرت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم تنها به واسطه فقرا و مسكينان بود. آيا حكايت خداى تعالى در كتاب بزرگش به زبان پيامبر كريمش را نشنيدى؟ كه خداى تعالى در آن بيان كرد كه متصديان انكار اديان و انكار صانع ثروتمندان و مترفان و اشراف و متكبران بودند. خداى تعالى در مورد قوم نوح به آن هنگام كه او را سرزنش نمودند و از پيروانش عيبجويى كردند خبر داد كه ايشان در حاليكه در گفتارشان تبختر و تكبر مىكردند. گفتند انومن لك و اتبعك الارذلون (63)آيا به تو ايمان بياوريم درصورتيكه مردم پست از تو پيروى كردند و و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا بادى الراى (64)و اصحاب تو را نديديم جز آنكه قبلا مردمانى پست بين ما بودند و به شعيب گفتند: انا لنريك فينا و لو لا رهطك لرجمناك و ما انت علينا بعزيز(65) ما تو را مردى ضعيف مىيابيم و اگر قبيله تو نبودند ما تو را سنگباران مىكرديم و تو پيش ما با عزت نيستى. ومستكبران قوم صالح به مستضعفان مؤمن گفتند: اتعلمون ان صالحا مرسل من ربه قالوا انا بما ارسل به مومنون قال الذين استكبروا انا بالذى آمنتم به كافرون (66) آيا مىدانيد كه صالح فرستاده خدايش است؟ گفتند: ما به پيامبريش ايمان داريم. مستكبرين گفتند: ماآنچه را شما ايمان آورديد منكريم. و فرزندان يعقوب گفتند: و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الكيل و تصدق علينا ان الله يجزى المتصدقين (67).مابضاعت اندكى آورديم پس كيل تمام به ما صدقه بده! خداى تعالى صدقه دهندگان را پاداش مىدهد. و فرعون در حاليكه موسى را خوار مىشمرد و براو افتخار مىكرد: فلو لاالقى عليه اسورة من ذهب (68)پس چرا دستبندهاى طلا به موسى داده نشد؟ به حضرت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم گفتند لو لا انزل عليه كنز او جاء منها (69)يا وى را باغى مىبود كه از آن مىخورد. او تكون لك من نخيل وعنب فتفجر الانهار خلالها تفجيرا (70)اگر تو باغى از خرما و انگور مىداشتى كه در آن نهرهاى آب جارى مىساختى. لو لا نزل هذا القرآن على رجل من القريتين عظيم (71)چرا قرآن بر مردى بزرگ از اين دو قريه نازل نشد. منظور از دو قريه مكه و طائف بودند و مقصود از يكى از ان دو مرد مغيره از مكه بود عده اى گفتند: مقصود فرزندش وليد است.و مرد ديگر ابو مسعود عروة بن مسعود ثقفى از طائف است و گفتند مقصود حبيب بن عمرو ثقفى از طائف است علت اين سخن مشركان اين است كه اين دو مرد از بزرگان خود و ثروتمندان بسيار بزرگ ايشان بودند. پس اين آيات و امثال آن در مدح و فخر مسكنت و قلت و در مذمت اشراف و كثرت كفايت است. چگونه چنين نباشد و خداى تعالى به عيسى عليه السلام مىفرمايد: اى عيسى من دوستى مساكين و رحمت به ايشان را به تو بخشيدم كه تو دوستشان بدارى و دوستت بدارند و تو را به امامت و رهبرى رضا دهند و تو به عنوان صحابه و پيرو ايشان را بپذيرى و ايندو اخلاق (ستوده است) كه هر كس مرا با آن اخلاق ملاقات كند به پاكيزه ترين دوست داشتنى ترين اعمال نزد من مرا ملاقات كرده است. وپيامبرما حضرت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: فقر فخر منست و به آن افتخار مىكنم. (72)

و از حضرت عيسى عليه السلام آمده كه فرمود: به حقيقت مىگويم: اطراف آسمان از ثروتمندان خالى است و ورود شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از ورود ثروتمند در بهشت.

/ 165