ثروت آرزوهاى خفته را بيدار مىكند
دوم: فكر او پيوسته مشغول مال است، آرزوهاى خود را درباره پول به پرواز در مىآورد در اينكه با آن چه كند چگونه زيادش نمايد و از دزد و ظالم حفظ كند و از آن كامجويى كند، زيرا اگر آرزويى نداشت آنرا جمع نمى كرد. ناگاه اجلش مىآيد و آرزوهايش را در هم مىريزد و اموال وى به ديگران به ارث مىرسد.حضرت عيسى عليه السلام فرمود: واى بر دنيا دار چگونه مىميرد و مال را ترك مىكند. و چگونه به مال پناه مىدهد ولى مال او را مىفريبد. او به مال اعتماد مىكند و مال با او دشمنى مىكند.سوم: جمع ثروت باعث تولد آرزوست و سياهى و سنگدلى را به ارمغان مىآورد وشيرينى عبادت را از دل خارج مىكد و همين از مهلكات است. عيسى عليه السلام فرمود: به حقيقت مىگويم همانطوريكه اگر سوار مركب نشوند ضعيف مىشود و چموش مىگردد و اخلاقش دگرگون مىشود دلها نيز چنانند، وقتى دل بياد مرگ نرم نشود و با عبادت رام نشود تاريك و سخت مىگردد. و به حقيقت با شما مىگويم: اگر خيك پاره نشود ممكن است ظرف عسل شود اگر شهوتها قلوب را ندرد و طمع او را آلوده نكند، يا نعمت هاى دنيا آنرا تاريك نسازد بزودى ظرف حكمت مىشود.چهارم: مال در جهت عكس مراد و مقصود آدمى واقع شده است، زيرا تلاش و كوشش و جمع آورى مال در اين است كه در راحتى قرار گيرد ولى مال بر اندوه ورنج مىافزايد و با جمع مال ترس از شيران درنده وسگهاى پارس كننده دوباره باز مىگردد.دانشمندى مىگويد فقير از سه چيز راحت شد و ثروتمند به آن دچار شد.گفتند: آن سه چيز چيست؟ گفت ستم سلطان، حسد همسايه و چاپلوسى برادران. اميرالمومنين عليه السلام فرمود: فقر بهتر از ستم همسايه و ظلم سلطان و تملق برادران است.
وطالب المال فى الدنيا يحرسه
كدوده القز ظنته سترتها
تعينها و الذى ظنت ارداها
ولم يخف عند جمع المال عقباها
تعينها و الذى ظنت ارداها
تعينها و الذى ظنت ارداها