گفتار فهرست نگاران در مورد مولف - آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله نسخه متنی
سپس آن جناب گفتار علما را درباره مولف مىآورد و مىفرمايد: امل الامل چنين گفت: وى دانشمندى فاضل، مورد وثوق، زاهد، عابد با ورع و جليل القدر است پايان.در تكلمة الرجال حر او را به راستگويى ستود پايان. و در رياض العلما در مورد وى چنين گفت: وى دانشمندى فاضل علامه فرزانه مورد وثوق بزرگمرد، زاهد و عابد و با ورع و جليل القدر است. و جناب ابن فهد تمايلى به مذهب صوفيه داشت، و در بعضى از تاليفات خود به آن تفوه نمود پايان. سپس مرحوم امين مىفرمايد: ظاهرا صاحب رياض اين تمايل را به عنوان جرح ابن فهد قرار نداده است.و در لولوتى البحرين مىفرمايد: او فاضل دانشمند، فقيه مجتهد زاهد عابد باورع و متقى و پاك بود. جز آنكه به مذهب صوفيه تمايل داشته و در بعضى از تصنيفات خود از آن سخن گفته است. آنگاه مرحوم امين مىفرمايد: در سخن او غمز و جرح استشمام مىشود و اين از مرحوم صاحب لولوتى البحرين عجيب است، زيرا تصوفى كه به اين بزرگان دين نظير ابن فهد و ابن طاووس و خواجه نصير الدين طوسى و شهيد ثانى و شيخ بهائى و امثال ايشان نسبت مىدهند، جز انقطاع به خالق جل شانه و جدايى از خلق و زهد دردنيا و فنا در دوستى حق سبحانه و امثال آن چيزى نيست، و اين نهايت مدح بزرگان است، ...و از سيد جمال الدين بن اعرج عميدى در تتمه كتاب رجال، از سيد نقيب بهاء الدين ابى القاسم على بن عبد الحميد نيلى نسابه در مورد مولف چنين آمده است: ابن فهد يكى از مدرسين مدرسه زعنيه درحله سيفيه و از دانشمندان و اهل خير و صلاح و بخشش و بزرگوارى است از اجازه (نقل حديث) خواست به او اجازه مصنفات و روايات خود از مشايخ و رجالم را دادم و در تكمله الرجال، مؤلف گرانقدر شيخ عبد النبى كاظمى ساكن جبل عامل كه كتابش به عنوان حاشيه اى بر نقد الرجال است. فرمود: احمد بن فهد مجلسى د رتعليقه اى كه به خط خود بر كتاب زده، نوشته: شيخ عالم زاهد ابوالعباس احمد بن فهد حلى از شيخ ابى الحسن على بن خازن، شاگرد شهيد سعيد، محمد بن مكى روايت مىكند. وى مردى زاهد، مرتاض و عابد بود و به تصوف ميل داشت. و در زمان ميرزا اسپند تركمانى والى عراق با جماعتى از مخالفين مذهب خود مناظره كرد، و ايشان را مغلوب نمود و همان سبب شيعه شدن والى مذكور گرديد و خطبه را به نام ائمه معصومين عليهم السلام زينت داد، وسكه به نام ايشان عليهم السلام زد پايان.و در مجالس المؤمنين نظير همين سخنان آمده فرمود: شيخ زاهد ابوالعباس احمد بن فهد حلى، شاگرد شيخ فاضل ابوالحسن على بن خازن حائرى كه خود شاگرد شيخ سيد سعيد محمد بن مكى است.مرحوم ابن فهد صوفى مرتاض و داراى ذوق و حال بود، و مجادلات و مناظرات فراوانى با مخالفان مذهب خود (اهل تشيع) داشته، و در زمان ميرزا اسپند تركمان كه والى عراق بود، در مجلس وى، متصدى اثبات مذهب شيعه و ابطال غير آن گرديد، وبر همه علماى عراق كه اغلب ايشان در آن مجلس بودند، ومخالف او بودند، غالب آمد. و ميرزاى مذكور به مذهب تشيع در آمد و سكه به نام امير المؤمنين و اولاد طاهرين او يعنى ائمه يازده گانه زد و خطبه به نام ايشان عليهم السلام خواند.مجلسى در تتمه كلام سابق خود روايت مىكند كه: مرحوم ابن فهد شبى حضرت امير المومنين صلوات الله عليه را در خواب ديد. آن حضرت در روضه مطهره غروى دست سيد مرتضى را گرفته، و با وى راه ميرفت و لباس آندو بزرگوار از حرير سبز بوده است. پس شيخ احمد بن فهد جلو آمد و به ايشان سلام كرد حضرت و سيد مرتضى جواب او را دادند. سيد مرتضى به او رو كرد و گفت خوش آمدى اى ناصر و يارى كننده اهل بيت! پس سيد از تصانيف ابن فهد پرسيد وقتى در جواب آنها را ذكر كرد سيد گفت كتابى مشتمل بر تحرير مسائل و تسهيل طرق و دلايل تاليف كن و ابتداى كتاب را با اين عبارت شروع كن: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله المقدس بكماله عن مشابهة المخلوقات. وقتى شيخ ابن فهد از خواب بيدار شد، در تصنيف كتاب تحرير دست يازيد و آنرا با گفتار سيد شروع كرد.